سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پشتیبانخانهنشانی ایمیل من

چشم انداز خاکستری صلح در 2015 بخش دوم - علی قنادی

یاد، کلید اُنس گرفتن است . [امام علی علیه السلام]

 RSS 

کل بازدید ها :

34400

بازدیدهای امروز :

3


وضعیت من در یاهو

یــــاهـو


لوگوی من

چشم انداز خاکستری صلح در 2015   بخش دوم - علی قنادی

موضوعات وبلاگ

اوقات شرعی


لوگوی دوستان



لینک دوستان

ایران هسته ای(nuclear iran)


جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!


اشتراک

 


آوای آشنا


نوشته های قبلی

آرشیو
پاییز 1386
تابستان 1385
بهار 1385
بهار 1384


[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

علی قنادی تاریخ دوشنبه 94/2/7 ساعت 12:42 عصر

علی قنادی

در آفریقای زیر صحرا که طی جنگ سرد و بعد آن یکی از بی ثبات ترین نقاط جهان بوده، روند بی ثباتی طی یک دهه گذشته هر چند با شیبی اندک کاهش یافته ولی همچنان ادامه دارد. جدول «شکنندگی دولتی» موسسه صلح سیستماتیک نشان می دهد که طی سال های 1993 تا 2013، 22 کشور آفریقای زیر صحرا به نحوی درگیر بی ثباتی و جنگ بوده اند. این رقم بین سال های 2003 تا 2013 به 16 مورد کاهش یافته است. تعداد جنگ های بین دولتی مانند آنچه که بین اتیوپی و اریتره رخ داده یا مداخله دولت هایی مانند اوگاندا در جنگ های داخلی جمهوری دموکراتیک کنگو، کا هش پیدا کرده ولی ضمن تداوم مناقشات قومی- نژادی، سمت و سوی مناقشات در کشورهایی مانند نیجریه، مالی و همچنین سومالی، به سمت ناآرامی های ناشی از گرایش های افراط گرایی مذهبی ( مانند ظهور بوکوحرام در نیجریه) تغییر جریان داده است. به همین خاطر به نظر می رسد ضمن تدام درگیری های نژادی در آفریقای زیر صحرا، این منطقه به شکل فزاینده ای تحت تاثیر مناقشاتی قرار بگیرد که در خاورمیانه جریان دارد. با وجود رشد های خطی اقتصاد های آفریقایی طی سال های اخیر، این حوزه، همچنان درسطوح اجتماعی-اقتصادی با چالش های جدی روبرو است ، موضوعی که می تواند صلح و ثبات در قاره را به طور جدی تحت تاثیر قرار بدهد. گزارش سال 2012 بانک توسعه آفریقا می گوید که نزدیک به نیمی از جمعیت آفریقای زیر صحرا با درآمد روزانه زیر یک دلار زندگی می کنند. سهم آفریقا از افراد ناتوانمند طی سال 1981 تاکنون 2 برابر شده و این قاره بعد از آمریکای لاتین، نابرابر ترین منطقه دنیا به لحاظ شکاف درآمدی است. در سال 2010، از مجموع 10 کشور که بیشترین شکاف درآمدی در آنها وجود داشته، 6 کشور آفریقایی بوده اند. همه اینها منابعی از بی ثباتی است که با وجود برنامه های توسعه جهانی از جمله اهداف توسعه هزاره، روند بی ثباتی در آفریقا را همچنان بی ثبات نگه دارد.

*بی ثباتی در اروپا

شاید تا 10-15 سال قبل، این باور فراگیر که «دموکراسی ها به جنگ یکدیگر نمی روند» فرضیه های بی ثباتی در اروپا را به سخره می گرفتند ولی تحولات سالهای اخیر تزلزل نا پذیری این فرضیه را خدشه دار کرده است. واقعیت این است که در یک جهان به هم پیوسته، نمی توان انتظار داشت تحولات زیر سیستم های بی ثباتی مانند خاورمیانه یا آفریقا، بر سیستم های با ثبات تر اثر نگذارد. اگر زمانی فقط ورود مهاجرین آفریقایی، جوامع کشورهای جنوب اروپا مانند ایتالیا و اسپانیا را به چالش می کشید، امروز نه تنها مهاجرت به جنوب اروپا یک چالش است، بلکه کشورهای موسوم به شمال نیز به طور جدی با چالش مهاجرین دست و پنجه نرم می کنند. اعتراضات سیاسی سال 2011 درخاومیانه و شمال آفریقا (MENA  ) شکل و شمایل مهاجرت به اروپا را تغییر داد. میزان رد گیری مهاجرت های غیر قانونی به اتحادیه اروپا در سال 2011 تقریبا 35 درصد در مقایسه با های 2009 و 2010 بیشتر شد و به 141 هزار نفر رسید. در کشوری مانند تونس که ویترین ثبات مبتنی بر رشد اقتصادی در خاورمیانه محسوب می شد، جمعیت بزرگی بر اثر ناآرامی های سال2011 به سمت ایتالیا گسیل شدند. ناآرامی های لیبی در سال های 2011 و 2012 نیز روند مهاجرت ها به اروپا را افزایش داد. در سال 2013، آژانس مرزی اروپا موسوم به Frontex   برای بار دوم از افزایش مهاجرت ها به اروپا خبر داد، با این تفاوت که مهاجرین این بار کسانی بودند که در اثر جنگ و بی ثباتی در سوریه، به اروپا می رفتند. اروپا در سال 2013، 350 هزار درخواست برای حمایت بین المللی دریافت کرد که این رقم، از سال 2008 به بعد بی سابقه بوده است. موج مهاجرین خاورمیانه ای ، از چند جهت اروپا را تحت تاثیر قرار داده است. گزارش های زیادی منتشر شده درباره اینکه بسیاری از مهاجرین خاورمیانه ای بعد از کسب ملیت های اروپایی، تحت تاثیر تحولات در کشورهایی مانند عراق و سوریه، به این کشورها رفته اند و جذب جریان های سلفی شده اند.ژانویه 2014، مانوئل والز وزیر کشور فرانسه هشدار داد که طی سال های آینده، افراط گرایانی که از جنگ در سوریه به فرانسه برمی گردند، می توانند به بزرگ ترین تهدید در جامعه فرانسوی تبدیل شوند. او این هشدار را بعد آن صادر کرد که مشخص شد یک جوان 15 ساله فرانسوی برای جنگ در سوریه، خانواده خود را ترک کرده است. یک ماه بعد، آژانس اطلاعات هلند در مارس 2014 گزارشی منتشر واعلام کرد که بیش از 100 نفراز سلفی های این کشور طی سال 2013 برای جنگ به سوریه رفته اند. این گزارش می گوید که این سلفی ها بعد از بازگشت از جنگ سوریه، می توانند «تهدید امنیت ملی» برای هلند به وجود بیاورند. این هشدار ها در دیگر کشورهای اروپایی هم تکرار شده تا جایی که گیلز دکرچو هماهنگ کننده ضد تروریسم اتحادیه اروپا در ژوئن 2014 درباره خطر جهادگرایان سلفی هشدار داد و گفت که یک سال قبل، برای مقابله با پدیده جهادگرایان اروپایی، طرحی را به اتحادیه اروپا پیشنهاد کرده است.یک مقام ضد تروریسم اروپایی که نام او فاش نشده، در همان ماه ( ژوئن) در گفت و گو با سی.ان.ان فاش کرد که همین حالا، 300 تن از جهادگرایان سوری به اروپا برگشته اند و تاکید کرد که اروپا با «بزرگ ترین تهدید تروریستی» در دوره حیات خود روبرو شده است.

تاثیر اوضاع خاورمیانه بر وضعیت مهاجرین اروپایی فقط بخشی از ماجراست. بخش مهمی از چالش کشورهای اروپایی به نحوه جذب و ادغام مهاجرین در داخل جوامع اروپایی مربوط می شود. موضوع بی کاری،به عنوان یک دلیل عمده بی ثباتی، یک چالش روز افزون است. شکاف بزرگی بین میزان دسترسی مهاجرین به مشاغل با میزان دسترسی جمیعت های بومی به مشاغل وجود دارد که می تواند منبع بالقوه بی ثباتی باشد.در حالی که اروپا خود با بحران بیکاری روبرو است، وضعیت بی کاری در بین مهاجرین وخیم تر است. جدید ترین گزراش کمیسیون اروپایی که در فاصله ژانویه 2012 تا آوریل 2013 با عنوان « به کار گیری نشان گرهای اتحادیه اروپا برای ادغام مهاجرین»، تهیه شده، نشان می دهد که میزان کل اشتغال در اروپا 69 درصد است در حالی که این میزان برای خارجی ها، 64 درصد برآورد شده است. فقر و محرومیت اجتماعی نیز یک شاخص تعیین کننده است. در حالی که بر اساس گزراش کمیسیوین اروپایی، 23 درصد جمعیت اتحادیه اروپا در معرض خطر فقر و محرومیت اجتماعی قرار دارند، این میزان در بین خارجی ها 9 درصد بیشتر، یعنی 32 درصد است. اروپا برای حذف این شکاف باید 3.3 میلیون مهاجر را از فقر و محرومیت اجتماعی بیرون ببرد.

همچنین شکاف بین کشورهای موسوم به شمال و جنوب می تواند یک منبع بالقوه بی ثبات کننده در اروپا باشد. به خصوص طی سال های اخیر و بحران اقتصادی در کشورهایی مانند یونان و اسپانیا، این فرضیه تقویت شده که شکاف فزاینده بین اقتصاد های شمال و جنوب می تواند به عنوان یک عامل جدی بی ثبات کننده در اروپا باشد. یافته هایEurobarometer    بین سال های 2002 تا 2012، نشان می دهد که میزان اعتماد به حکومت های در کل اروپا بعد از شروع بحران اقتصادی سال 2008 کاهش پیدا کرده است. با این حال، این میزان در بین کشورهای جنوب اروپا ( ایتالیا، اسپانیا، یونان، قبرس، پرتغال و اسپانیا) بحرانی است. اعتماد به احزاب سیاسی، ازاین هم وخیم تر است و بعد از 2012 ، به زیر 10 درصد کاهش یافته است ( به دو جدول زیر نگاه کنید)

 



 

یک متغیر عمده دیگر ، شکاف هایی قومی-زبانی است که در سطح ملی می تواند به طور بالقوه به عامل بحران تبدیل شود. همه پرسی 18 سپتامبر 2014 در اسکاتلند هر چند منجر به استقلال این منطقه نشد، اما رای 45 درصدی اسکاتلندی ها نشان داد که شکاف های هویتی ، حتی در کشورهای ثروتمند نیز کاملا فعال شده اند. نکته قابل توجه در همه پرسی اسکاتلند برجسته شدن شکاف بین طبقه متوسط شهری با دیگر بخش های جامعه بود، تاجایی که 53 درصد مردم شهر گلاسکو، بزرگ ترین شهر اسکاتلند، به استقلال رای دادند. خطوط شکاف های هویتی در میان کاتالون های اسپانیا، ونیزی های ایتالیا و دویچه زبان های شمال بلژیک، کاملا فعال هستند.

در جمع بندی کلی، به نظر می رسد نیروهای گریز از مرکز در اروپا حول دو گسل هویتی (مهاجر- غیر مهاجر و تفاوت های نژادی-زبانی) و اقتصادی (شکاف جنوب-شمال) به شدت فعال شده و می تواندبه طور جدی آینده اروپا را با چالش روبرو کند.



[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

©template designed by: www.parsitemplates.com