سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پشتیبانخانهنشانی ایمیل من

آرشیو - علی قنادی

می دانم که برترین توشه رهرو به سوی تو، اراده استواری است که با آن تو را برمی گزیند و اینک، قلبم با اراده ای استوار با تو رازگویی می کند. [امام کاظم علیه السلام ـ در دعایش زمانی که او را به سوی بغداد می بردند ـ]

 RSS 

کل بازدید ها :

34411

بازدیدهای امروز :

5


وضعیت من در یاهو

یــــاهـو


لوگوی من

آرشیو - علی قنادی

موضوعات وبلاگ

اوقات شرعی


لوگوی دوستان



لینک دوستان

ایران هسته ای(nuclear iran)


جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!


اشتراک

 


آوای آشنا


نوشته های قبلی

آرشیو
پاییز 1386
تابستان 1385
بهار 1385
بهار 1384


[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

علی قنادی تاریخ دوشنبه 85/1/14 ساعت 10:0 صبح

ایران و سناریوى تحریم هاى مالى - صنعتى
 
پرونده ایران پس از نزدیک به سه سال مذاکره در داخل شوراى حکام، چهارشنبه هفته قبل عملاً در اختیار شوراى امنیت قرار گرفت. هر چند درباره گستره صلاحیت این شورا در موقعیت کنونى بحث هاى زیادى وجود دارد، ولى موضوع تحریم ایران یکى از گزینه هایى است که لااقل طى یک سال گذشته به وفور از سوى امریکایى ها مطرح شده است. آنتونى کردزمن و خالد الروحان طى مقاله ۲۲۳ صفحه اى که به تازگى براى مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللى (CSIS) تهیه کرده اند، به بررسى روند فعالیت هاى هسته اى جمهورى اسلامى پرداخته اند. یکى از موضوعاتى که طى صفحات ۱۶۰ تا ۱۷۸ این مقاله به آن پرداخته شده، موضوع تحریم ایران و پیامدهاى آن است. این دو به صراحت در این مقاله گفته اند که تحریم، براى جلوگیرى از دستیابى ایران به توانایى هسته اى گزینه ناکارآمدى است. بخش اول و دوم مقاله روزهاى یکشنبه و دوشنبه در همین صفحه از نظر خوانندگان گرامى گذشت. امروز بخش پایانى مقاله را مى خوانیم.

بخش پایانى
ترجمه:على قنادى

تحریم فرآورده هاى پالایشگاهى
اقتصاد سنتى ایران (فرش، خاویار، پسته و ...) حوزه مناسبى براى اعمال تحریم ها نیست، زیرا در چنین تحریمى در مقیاس گسترده اى به کشاورزى و خرده بازرگانان آسیب مى رساند، هیچ مشکل خاصى براى حکومت ایران به وجود نمى آورد. از این گذشته این بخش از صادرات، وابستگى خاصى به واردات ندارد و تا حد زیادى مستقل است.
با این حال، سایر بخش ها تا حد زیادى به واردات وابسته اند و در اثر تحریم هاى اقتصادى صدمه بیشتر مى بینند، به طور مثال، بخش هایى مثل صنعت، نقش پر اهمیتى در اقتصاد ایران ایفا مى کنند. براساس برآوردها، ۸/۱۱ درصد تولید ناخالص ملى ایران (GDP) وابسته به بخش کشاورزى، ۳/۴۳ درصد بخش صنعت و ۹/۴۴ درصد نیز وابسته به بخش خدمات است.
اعضاى شوراى امنیت این مساله را به خوبى درک خواهند کرد که نباید تحریم ها را بر بخش تولیدات کشاورزى اعمال کنند (مگر در موارد مربوط به فناورى هاى «دومنظوره» و مواردى که مى تواند در ساخت سلاح هاى کشتار جمعى مورد استفاده قرار گیرد). با این حال، تحریم هاى صنعتى داستان دیگرى دارد.
بخش ضربه صنعتى ایران که متکى بر واردات تولیدات فرآورى شده است، در اثر تحریم هاى اقتصادى صدمه خواهد دید. ایران وارد کننده کالاهاى پالایشگاهى شده است. ایران از سال ۱۹۸۲ تاکنون به خاطر آسیب دیدن بخش هاى پالایشگاهى در اثر جنگ با عراق، سوء مدیریت در بخش پالایشگاهى و فقدان سرمایه گذارى خارجى در این بخش، به واردات بنزین وابسته مانده است. براساس گزارش IEA، بخش پالایشگاهى ایران ناکارآمد است. به طور مثال، بنزین فقط ۱۳ درصد خروجى بخش پالایشگاهى ایران را تشکیل مى دهد که به لحاظ مقایسه اى، حدود نصف آن چیزى است که پالایشگاه هاى اروپایى تولید مى کنند.
در سال ،۲۰۰۴ ایران روزانه ۱۶۰/۰ میلیون بشکه بنزین (یعنى ۴۰ درصد مصرف داخلى خود) را وارد کرده است. وابستگى ایران به بنزین طى سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ نیز به آهستگى افزایش یافته است. ایران روزانه حدود ۱۷۰/۰ میلیون بشکه بنزین (۴۱ درصد مصرف داخلى) در سال ۲۰۰۵ وارد کرده و پیش بینى مى شود که این میزان در سال ۲۰۰۶ به ۱۹۶/۰ میلیون بشکه در روز برسد. قابل توجه این که ۶۰ درصد بنزین وارداتى ایران از اروپا و ۱۵ درصد از هند و بقیه از سایر نقاط جهان (از جمله خاورمیانه و آسیا) است.
این روندها احتمالاً ادامه خواهد یافت. تخمین زده مى شود که تقاضاى بنزین ایران سالانه ۹ درصد افزایش پیدا کند، ضمن این که قیمت تمام شده واردات این کالا نیز آهسته آهسته در حال افزایش است. به طور مثال ایران چیزى حدود ۵/۲ تا ۳ میلیون دلار در سال ۲۰۰۴ و ۵/۴ میلیون دلار در سال ۲۰۰۵ صرف واردات بنزین کرده است. احتمالاً این رقم سوخت هواپیما، موتورهاى دیزل، نفت، سرب، نفت سفید و سایر تولیدات را نیز در برمى گیرد.
وابستگى ایران به واردات بنزین احتمالاً در آینده نزدیک تغییرى نخواهد کرد. ایران طرح هایى دارد تا بین سال هاى ۲۰۰۳ تا ۲۰۳۰ با ۱۶ میلیارد دلار سرمایه گذارى، ظرفیت تولیدات پالایشگاهى خود را به ۵/۱ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۰۴ به ۷/۱ میلیون بشکه در روز در ،۲۰۰۷ ۲/۲ میلیون بشکه در ۲۰۲۰ و ۶/۲ میلیون بشکه در سال ۲۰۳۰ برساند. با این حال، کل تقاضاى انرژى و مصرف فرآورده هاى پالایشگاهى این کشور رشد بالاترى خواهد داشت، تحریم صدور تولیدات پالایشگاهى به ایران قطعاً به اقتصاد این کشور صدمه خواهد زد، ولى کارآمدى چنین تحریمى مشخص نیست. ایران مى تواند از طریق معامله غیر رسمى و قاچاق، چنین تحریم هایى را دور بزند. به علاوه ایران از درآمدهاى نفتى بالا سود زیادى مى برد و مى تواند به خوبى از این درآمدها براى تسریع و توسعه طرح هایش در زمینه تولیدات پالایشگاهى استفاده کند.
تهران ممکن است از این درآمدهاى خود براى جذب کمپانى هاى خارجى استفاده کند. وقتى برخى از قراردادها با شرکت هاى چینى، فرانسوى، آلمانى و انگلیسى بسته شود، اعمال قطعنامه شوراى امنیت نیز وضع پیچیده ترى خواهد یافت.
محدودیت هاى مسافرتى
برخى معتقدند که اولین هدف تحریم هاى ایران باید مستقیماً متوجه مقام هاى رسمى این کشور شود. این تحریم ها مى تواند باعث محدودیت سفر به خارج مقام هاى ایرانى از جمله محمود احمدى نژاد، رییس جمهور و برخى دیگر از مقامات ایران شود.
اعمال چنین تحریم هایى در سطح کلى، اثر کمى خواهد داشت. اعمال چنین تحریمى ممکن است تحرک مقام هاى ایرانى را کاهش دهد، ولى اثرات آن محدود خواهد بود. ضمن این که عملى کردن این تحریم ها در خارج اروپا و امریکا مشکل است. ممانعت از حضور مقام هاى ایرانى در نشست هاى سازمان ملل، امریکا یا اروپایى ممکن است مساله را بغرنج تر کند. با توجه به وضعیت استراتژیک و شکننده منطقه، کشورهاى خاورمیانه و آسیایى مشکل است که با ایجاد این محدودیت هاى مسافرتى همکارى کنند.
اگر هدف این است که براى حکومت ایران و جهان پیام بفرستیم که جهان ایران هسته اى را نمى پذیرد، اعمال چنین محدودیت هایى براى رسیدن به این هدف کارآمد نیست. واقعاً جاى سوال است که ایجاد محدودیت هاى مسافرتى چگونه جهت گیرى حکومت یا افکار عمومى ایران براى دستیابى به تکنولوژى هسته اى را تغییر خواهد داد؟ برنامه تحقیقات هسته اى ایران هیچ ربطى به سفر رییس جمهور این کشور به پاریس ندارد و اثرات اعمال چنین تحریمى فقط سمبلیک خواهد بود.
تحریم مالى
اعمال همزمان محدودیت هاى مسافرتى و تحریم هاى مالى نیز یکى از گزینه هایى است که مى تواند اثر بیشترى داشته باشد. در واقع، اعمال چنین تحریمى حداقل ممکن است با مقاومت کمتر اعضاى شوراى امنیت روبه رو شود. بیشتر دارایى هایى ایران در کشورهاى غربى است، مسدود کردن دارایى هاى ایران در بانک هاى غربى و اعمال محدودیت هاى مسافرتى، احتمالاً کمترین صدمه را به مردم و بیشترین فشار را به نخبگان حاکم وارد مى کند. هر چند از زمان انقلاب، بازارهاى سرمایه اى امریکا با ایران پیوند داشته، ولى ایران منابع جایگزین دیگرى هم دارد.ایران براى تامین مالى پروژه هاى خود در بخش انرژى بیشتر بر بانک هاى آسیا و اروپا اتکا کرده است، به طور مثال بخش کشتى سازى و خودروسازى ایران، خیلى سریع تر از نهادهاى مالى این کشور در حال رشد هستند. این ها براى وام هاى سرمایه گذارى خود، بیشتر بر بانک هاى اروپایى  متکى هستند. برخى بانک هاى اروپایى عملیات هاى بازرگانى خود با ایران را متوقف کرده اند، ولى بسیارى از بانک هاى اروپایى از جمله بانک هاى مهمى مانند HSBC، bas،BNP Par، دویچه بانک، کامرز بانک و رویال بانک اسکاتلند به تامین مالى پروژه هاى ایران ادامه مى دهند. ناظران معتقدند که هدف گیرى وام هایى که بانک هاى اروپایى به ایران ارایه مى کنند، مى تواند تاثیر مهمى بر اقتصاد این کشور داشته باشد، به ویژه که بازار سرمایه در ایران همچنان کوچک است و منابع کلیدى این کشور نمى توانند بدون وام هاى سرمایه گذارى خارجى ادامه حیات دهند.
گزینه دیگر، مسدود کردن دارایى هاى ایرانیان در بانک هاى اروپا و آسیایى است. دارایى هاى مالى ایران از زمان انقلاب در امریکا مسدود شده است، ولى بخش قابل ملاحظه اى از دارایى هاى این کشور در موسسه هاى مالى اروپایى است. البته رقم دقیقى درباره میزان این دارایى ها وجود ندارد، ولى با توجه به قیمت هاى کنونى نفت، مى توان حدس زد که رقم هنگفتى است. برخى میزان این دارایى ها را ۳۶ میلیارد دلار تخمین مى زنند. اهمیت موضوع دارایى هاى مالى را مى توان در واکنش حکومت ایران به دنبال گزارش مساله ایران به شوراى امنیت در ماه پیش مشاهده کرد. در ژانویه ،۲۰۰۶ رییس بانک مرکزى ایران اعلام کرد که ایران کار انتقال دارایى هاى خود از اروپا را آغاز کرده است. مشخص نیست که این دارایى ها به کجا منتقل شده، ولى برخى شواهد بیانگر انتقال آن ها به جنوب شرقى آسیا است.
با وجود همه این گزینه ها باید به خاطر داشت که اقتصاد جهانى گزینه هاى مختلفى پیش روى ایران گذاشته و کارآمدى چنین تحریمى نیز قطعى نیست. ایران براى تامین مالى پروژه هاى بومى خود، فقط به بخش خصوصى اروپا، بانک هاى مرکزى یا سازمان هاى بین المللى محدود نیست.اگر ایران فضاى جذابى براى سرمایه گذارى مستقیم خارجى(FDI) ایجاد کند، هیچ تحریمى نمى تواند جریان پول به سمت این کشور، به ویژه در بخش انرژى را متوقف کند.
همه این سناریوها فرضى است. این که شوراى امنیت واقعاً با اعمال محدودیت هاى مالى علیه ایران موافقت کند، مشخص نیست، به علاوه واقعاً هیچ کس نمى تواند قاطعانه پیش بینى کند که پاسخ حکومت ایران، نخبگان حاکم یا عموم مردم چه خواهد بود. همچنین پرواضح است که ممانعت از سرمایه گذارى بخش انرژى ایران که موجب بدتر شدن بازار جهانى انرژى مى شود، بیشتر با مخالفت روبه رو خواهد شد تا مسدود کردن دارایى هاى ایران و محدود نمودن سفر چهره هاى کلیدى نظام ایران.
اثر نامطمئن تحریم هاى اقتصادى
تا وقتى بهاى تحریم هاى اقتصادى بر هزینه هاى آن ها نچربد و این تحریم ها به اهداف استراتژیک خود نرسند، هیچ دلیلى وجود ندارد که هزینه اعمال آن ها علیه ایران را بپردازیم. ممکن است تحریم هاى اقتصادى بیش از آن که راه ایران را به توانایى هاى هسته اى سد کنند، به خود قدرت هایى که چنین تحریم هایى را اعمال مى کنند، صدمه بزنند. همان طور که اشاره شد، نمونه هاى بیشمارى وجود دارد که در آن ها اعمال تحریم هاى اقتصادى گسترده در دستیابى به اهداف خود شکست خورده اند.
ممکن است تحریم ها به خاطر نبود اجماع براى اجراى آن ها، قاچاق کالاهاى تحریم شده توسط ایران یا حتى به خاطر مقابله به مثل ایران در نتیجه صدماتى که احتمالاً بر اقتصاد آن وارد مى شود، بى نتیجه بمانند. ایران مى تواند تحریم ها را دور بزند و به توسعه توانایى هاى هسته اى خود ادامه دهد که در چنین صورتى، حتى گزینه نظامى نیز براى توقف فعالیت هاى هسته اى ایران ناکارآمد خواهد بود.
حتى در حالتى که تحریم ها بدون قاچاق به اجرا درآیند و صدمات مهمى به اقتصاد ایران وارد کنند، باز هم ایران بدون گزینه (چاره) نخواهد بود. با توجه به این که ایران از خارج نیز کمک دریافت کرده است، ماهیت برنامه تحقیقات هسته اى این کشور هنوز هم بسیار نامشخص است و کماکان مشخص نیست که این کشور واقعاً در راه وارد کردن فناورى CBRN تا چه میزان موفق عمل کرده است. باید به این نکته نیز اشاره کرد که هنوز کسى به طور کامل نمى داند که سطح پیشرفت برنامه تحقیقات هسته اى ایران چقدر است. ممکن است کارشناسان هسته اى ایران به «نقطه غیرقابل برگشت» رسیده باشند که در این صورت نیاز کمى به کمک خارجى خواهند داشت.
نکته اى که در ارزیابى کارآمدى تحریم ها مهم است این نیست که چه کسى با این تحریم ها همراهى خواهد کرد، بلکه این است که چه کسى با این تحریم ها همراهى نخواهد کرد، احتمال این که کشورى مثل کره شمالى به رژیم تحریم ها پایبند بماند کم است.
در صورت اعمال تحریم علیه ایران، کره شمالى ممکن است کمک هاى جدیدى براى توسعه برنامه هسته اى ایران ارایه کند.
ماهیت نظام حاکم بر ایران نیز احتمالاً با اعمال تحریم ها تغییرى نخواهد کرد و حتى ممکن است اعمال تحریم، به تثبیت نظام ایران در قدرت کمک کند. به نظر مى رسد عموم ایرانیان از دستیابى به قدرت هسته اى صلح آمیز یا حتى نظامى حمایت مى کنند. در امریکا این احساس عمومى وجوددارد که ایرانیان مثل سایر مردم خاورمیانه ضد امریکایى نیستند، ولى آن ها «طرفدار امریکا» هم نیستند.
تلاش براى دستیابى به توانایى هسته اى در ایران تبدیل به غرور ملى (National Pride) شده است. این ایده که ایران در صحنه بین المللى جایگاه ویژه اى دارد، مورد حمایت اکثریت ایرانیان است. تحریم هاى اقتصادى که احتمال دارد توسط شوراى امنیت اعمال شود، باور عمومى درباره تبدیل ایران به یک ابر قدرت منطقه اى (Regional Super Power) را تغییر نخواهد داد. ایرانى ها باوجود مخالفت با برخى سیاست هاى جارى، جمهورى اسلامى را میراث تمدن پارسى (Persion Civilization) مى دانند که باید تبدیل به یک ابرقدرت منطقه اى شود.
با توجه به مواردى که گفته شد، تحریم ها را مى توان فقط به عنوان یک گزینه کوتاه مدت در نظر گرفت که مى توانند اثراتى به همراه داشته باشند، البته تنها در صورتى که هدف آن ها پراتیک (عملى) باشد و این اهداف براى چانه زنى با ایران خوب هدف گیرى شده باشند. به طور خلاصه شوراى امنیت گزینه هاى زیر را پیش رو دارد که اعمال آن ها مى تواند به صورت انفرادى تا جمعى صورت گیرد:
۱- اعمال تحریم مالى علیه دارایى هاى رسمى ایران، مسدود کردن سرمایه هاى مقام هاى رسمى حکومت و محدود کردن سفرهاى خارجى مقام هاى حکومت ایران، توقف همه وام هاى بانک هاى اروپایى، آسیایى و خارومیانه.
۲- هدف گیرى شرکاى تجارى عمده ایران و به ویژه متوقف کردن کل روندهاى تجارى بین ایران و کره شمالى با هدف متوقف کردن انتقال سلاح یا موشک و فناورى هسته اى.
۳- تداوم تحریم تسلیحاتى ایران توسط امریکا و اضافه کردن تحریم هاى روسیه، چین و اروپا براى جلوگیرى از صادرات هر گونه سلاح متعارف به این کشور.
۴- تقویت بازرسى از واردات ایران براى جلوگیرى از ورود هر گونه فناورى یا دستگاه حساس و داراى کاربرد دوگانه. این موضوع نیازمند بازرسى هاى اضافه است که خود مستلزم یک کار جاسوسى قوى است.
۵- تحریم کامل واردات و تولیدات پالایشگاهى ایران. اعمال این گزینه مستلزم قطع صادرات بنزین، سوخت هواپیما و تولیدات فرآورى شده به ایران توسط اروپا و هند است؛ با این حال قاچاق کالا امکان دارد.
۶- توقف روند حمل ونقل دریایى از آلمان، ایتالیا، روسیه و فرانسه به سمت صنایع سنگین ایران.
هیچ یک از این تحریم ها بدون عیب و نقص نیست و هیچ تضمینى وجود ندارد که این تحریم ها موفقیت آمیز بوده و به اهداف خود برسند، ولى ترکیبى از این تحریم ها مى تواند فشار علیه حکومت ایران را افزایش دهد. در بخش هاى قبلى، پیامدهاى هر یک از گزینه هاى بالا ذکر شد. اعمال این تحریم ها ممکن است با مقاومت ایران روبه رو شود حتى اعمال این تحریم ها مى تواند موجب تصاعد بحران به سمت نوعى حمله متعارف شده یا حتى کشمکش یا توسل به سلاح هاى کشتار جمعى (WMD) را به همراه داشته باشد.
باید دانست که تحریم مى تواند با اعمال زور نیز همراه باشد.ایالات متحده ممکن است به یک حمله هوایى یا موشکى علیه یک سایت هسته اى یا موشکى شناخته شده یا جدید ایران بزند، با این هدف که مى تواند برنامه هسته اى ایران را به تعویق بیندازد. این که حمله نظامى مورد حمایت شوراى امنیت قرار گیرد محتمل نیست و ممکن است موجب شکستن ائتلافى شود که (EU3، روسیه و چین) با آن همراهى مى کنند. اگر ایران تصمیم بگیرد که در برابر تحریم هاى شوراى امنیت مقاومت کند و به سمت توسعه بیشتر برنامه هسته اى خود گام بردارد، آن گاه نگاه شوراى امنیت نیز ممکن است دگرگون شود. گزینه هاى نظامى علیه ایران وجود دارد، ولى ایران نیز فاقد گزینه نخواهد بود.


علی قنادی تاریخ دوشنبه 85/1/14 ساعت 9:56 صبح


 
ایران و سناریوى تحریم  نفتى
پرونده ایران پس از نزدیک به سه سال مذاکره در داخل شوراى حکام، چهارشنبه هفته قبل عملاً  در اختیار شوراى امنیت قرار گرفت. هر چند درباره گستره صلاحیت این شورا در موقعیت کنونى بحث هاى زیادى وجود دارد، ولى موضوع تحریم ایران یکى از گزینه هایى است که لااقل طى یک سال گذشته به وفور از سوى امریکایى ها مطرح شده است. آنتونى کردزمن و خالد الروحان طى مقاله ۲۲۳ صفحه اى که به تازگى براى مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللى (CSIS) تهیه کرده اند، به بررسى روند فعالیت هاى هسته اى جمهورى اسلامى پرداخته اند. یکى از موضوعاتى که طى صفحات ۱۶۰ تا ۱۷۸ این مقاله به آن پرداخته شده، موضوع تحریم ایران و پیامدهاى آن است. این دو به صراحت در این مقاله گفته اند که تحریم براى جلوگیرى از دستیابى ایران به توانایى هاى هسته اى گزینه ناکارآمدى است. بخش نخست مقاله روز گذشته از نظر خوانندگان گرامى گذشت. امروز بخش دوم و فردا (سه شنبه) بخش پایانى مقاله را مى خوانیم.
084135.jpg

بخش دوم
آنتونى کردزمن
ترجمه: على قنادى

ماهیت تحریم هاى امریکا علیه ایران
امریکا از زمان انقلاب و حادثه گروگانگیرى در ۴ نوامبر ،۱۹۷۹ تحریم هایى را علیه ایران اعمال کرد. و طى زمان این تحریم ها را تقویت نموده است. بیل کلینتون در مارس و مى سال ۱۹۹۵ دو دستور اجرایى صادر کرد که طبق آن ها کمپانى هاى امریکایى و همکاران خارجى آن ها را از بازرگانى با ایران یا تامین مالى طرح هاى بخش نفت ایران باز مى داشت. تحریم هاى کلینتون علیه ایران در سال ۱۹۹۷ از طریق منع کلیه شهروندان امریکایى از سرمایه گذارى در ایران تقویت شد البته پرزیدنت بوش نیز در مارس ۲۰۰۳ با عنوان کردن ایران به عنوان حامى تروریسم نیز تحریم ها را گسترش داد.
این تحریم ها از دو طریق تقویت شده است.
در حالى که تحریم هاى امریکا از سرمایه گذارى کمپانى هاى امریکایى در صنعت انرژى ایران جلوگیرى کرده، ولى بسیارى از کمپانى هاى چند ملیتى در بخش گاز و نفت ایران سرمایه گذارى کرده اند. از زمان تصویب لایحه تحریم هاى ایران و لیبى موسوم به«ILSA» در سال ،۱۹۹۶ تخمین زده مى شود که ایران چیزى حدود ۳۰ میلیارد دلار سرمایه گذارى مستقیم خارجى را جذب بخش نفت و گاز خود نموده است.
امریکا، کمپانى هاى ایتالیایى، روسى، ژاپنى، کانادایى، فرانسوى و مالزیایى را به خاطر سرمایه گذارى در بخش انرژى مورد پیگرد قرار داده است. با این حال، اعتقاد بر این است که از زمان تصویب لایحه تحریم هاى لیبى و ایران (ILSA) مجازات هاى کمپانى هاى خارجى که در ایران سرمایه گذارى کرده اند، اعمال نشده است.
مجازات هایى که در داخل لایحه تحریم ایران و لیبى براى کمپانى هاى خارجى مدنظر گرفته شده با مخالفت کشورهایى که منافع انرژى در ایران دارند مواجه شده است. به طور مثال، اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۶ قطعنامه اى تصویب کرد و از کمپانى هاى اروپایى خواست با رژیم هاى تحریمى امریکا همکارى نکنند.
کارشناسان، هزینه هاى تحریم هاى امریکا علیه ایران و موفقیت آن ها را با پرسش هاى جدى مواجه کرده اند.
ممکن است تحریم هاى اعمالى امریکا ایران را از وارد کردن قطعات یدکى برخى سلاح هاى متعارف ساخت امریکا باز داشته باشد، ولى نتوانسته  این کشور را از وارد کردن سلاح، ساخت سیستم موشکى، پیشرفت برنامه تحقیقات هسته اى و ادامه کمک به گروه هاى نیابتى باز دارند. درحالى که برخى کاستى هاى ایران در زمینه جذب سرمایه گذارى مستقیم خارجى براى منابع نفت وگاز نتیجه تحریم هاى امریکا است، ولى میزان زیادى از صدماتى که به زیربناهاى قدیمى ایران وارد شده ناشى از متغیرهاى داخلى است، نه تحریم امریکا. در واقع بوروکراسى ایران و نداشتن طرح لازم براى جذب سرمایه گذارى مستقیم خارجى براى بخش گاز و نفت خود، باعث جلوگیرى از به روز شدن زیربناهاى این کشور و گسترش توانایى آن شده است.
ایران احتمالاً در آینده قادر خواهد بود دست به انعقاد توافقنامه هاى بهترى بزند. افزایش تقاضاى جهانى نفت و افزایش قیمت آن، درآمدهاى حکومت ایران را افزایش داده است، که این موضوع در نمودار شماره یک به خوبى قابل مشاهده است. به طور مثال درآمدهاى نفتى ایران از سال ۲۰۰۲ تاکنون دو برابر شده است. این درآمدهاى اضافى مى تواند صرف بازسازى زیربناهاى انرژى این کشور شود. ولى در عین حال مى تواند در راه بهبود وضع نیروهاى نظامى متعارف آن نیز به کار گرفته شود. همانطورى که نمودار شماره یک نیز نشان مى دهد، ایران مى تواند نفت خود را به خریداران مورد نظر خود و مطابق با قیمت بازار بفروشد، گاز و نفت دو کالاى بین المللى هستند و در بازار آزاد فروخته مى شوند، بنابراین تحریم امریکا، مى تواند تاثیر کمى بر درآمدهاى نفتى ایران و یا توانایى هاى کلى این کشور در زمینه تولید و صادرات داشته باشد.
084111.jpg
خلاصه این که، تحریم هاى امریکا در گذشته صدمات کمى به اقتصاد ایران زده است. البته تحریم هاى امریکا بدون شک از جریان سرمایه گذارى مستقیم خارجى به سمت بخش انرژى ایران جلوگیرى کرده و همچنین باعث شده تا ظرفیت تولید گاز و نفت این کشور با سرعت کندترى گسترش پیدا کند، ولى صدماتى که در طول این مدت بر اقتصاد ایران وارد شده، بیشتر به خاطر متغیرهاى دیگرى است که برخى از آن ها به شرح زیر است:
۱- اقتصاد دستورى ایران همچنان مانع از ایجاد بخش خصوصى فعالى مى شود که قادر به تحرک سرمایه گذارى، اشتغال و ثبات براى طبقه متوسط گردد. حکومت همچنان بزرگ ترین کارفرما، سرمایه گذار و مصرف کننده است.
۲- قوانین سرمایه گذارى ایران تاریخ گذشته است. این قوانین داراى بسیارى از مولفه هاى حمایتى است که مانع از جریان بسیارى از سرمایه هاى لازم به سمت اقتصاد ایران و به ویژه بخش انرژى آن مى شود.
۳- مکانیسم وام دهى سیستم بانکدارى ایران انعطاف ناپذیر است و قادر نیست همراه با الزامات اقتصاد جهانى و نیازهاى سرمایه گذارى بومى ایران حرکت کند.
۴- با وجود تلاش هایى که در جهت تنوع بخشى و خصوصى سازى صورت گرفته، ایران همچنان تا حد زیادى بر صادرات نفت متکى است. در سال ۲۰۰۵ نفت ۹۰-۸۰ درصد درآمد صادراتى و ۵۰-۴۰ درصد بودجه حکومت را تشکیل داده است.
مشکلات تحریم نفتى
برخى مى گویند براى این که تحریم ایران کارآمد باشد، باید مهم ترین کالاهاى صادراتى این کشور را هدف بگیرند؛ یعنى نفت و گاز. اگر چه ایران بعد از عربستان سعودى بزرگ ترین تولید کننده نفت است و چهارمین کشور دارنده ذخایر نفت جهان محسوب مى شود (حدود ۱۲۶ میلیارد بشکه که به عبارتى ۱۰ درصد نفت جهان است) ولى تولیدات این کشور بین سال هاى ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۵ چیزى حدود یک سوم کاهش یافت و از ۶ میلیون بشکه در روز به ۱/۴ میلیون بشکه رسید.
یکى از مشکلات تحریم اقتصادى هدفمند بخش گاز و نفت ایران نقصان فزاینده زیرساخت هاى بالا دستى و پایین دستى آن است. تقاضاى انرژى در داخل ایران به شدت درحال افزایش است. آژانس بین المللى انرژى تخمین زده که بین سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ تقاضاى بومى انرژى در ایران سالانه ۴/۳ درصد افزایش خواهد یافت و همچنین نیاز آن براى تولید برق سالانه ۱/۴ درصد افزایش خواهد یافت. براساس همین برآورد، نیاز ایران به سوخت براى وسایل حمل و نقل ۱/۳ درصد (سالانه) و مصرف برق آن ۹/۴ درصد (سالانه) افزایش خواهد داشت.
نمودار شماره دو تمایلات تولید و صادرات نفت ایران را نشان مى دهد. سال ها انزواى سیاسى، جنگ و تحریم امریکا، بخش نفتى ایران را از جذب سرمایه گذارى لازم ناتوان ساخته است. سهم ایران از تجارت جهانى نفت در سال ۱۹۷۲ در بالاترین میزان خود به ۲/۱۷ درصد رسید و در سال ۱۹۸۰ تا ۶/۲ درصد کاهش یافت ولى از آن زمان به بعد با رشدى آهسته سهم ایران از بازار تجارت جهانى نفت به ۵ درصد افزایش یافت. حتى صادرات نفت ایران نیز از زمان انقلاب به بعد، کاهش یافته است. در سال ۱۹۷۵ ایران ۸۸/۴ میلیون بشکه در روز صادرات نفت داشت که در سال ۲۰۰۵ به ۶۳/۲ میلیون بشکه در روز (سه درصد کل صادرات نفت جهان) کاهش یافته است. براساس پیش بینى آژانس بین المللى انرژى صادرات شبکه اى نفت ایران احتمالاً در سال ۲۰۱۰ به ۸/۲ میلیون بشکه در روز و ۲۰۲۰ به ۶/۳ میلیون بشکه و در ۲۰۳۰ به ۴/۴ میلیون بشکه در روز خواهد رسید. این موضوع یک افزایش ۹/۱ درصدى سالانه را از ۷/۲ میلیون بشکه سال ۲۰۰۴ نشان مى دهد. اگر ملاحظات ناشى از قیمت هاى بازار نفت، محاسبات غلط سیاسى و نظامى و هراس از معلق ماندن تحریم ها را در نظر بگیریم، خروج یک باره ۵ درصد تولید نفت جهان از بازار خیلى بیش از ۵ درصد قیمت ها را افزایش خواهد داد.
با توجه به اوضاع به شدت نابسامان بازار جهانى انرژى، صادرات نفت ایران یک عنصر متوازن کننده قیمت هاى نفت و متعادل نگه داشتن آن ها به شمار مى رود. در حال حاضر، کل تقاضاى نفت جهانى تقریباً با کل عرضه نفت برابر است. براساس گزارش سازمان اطلاعات انرژى امریکا (EIA) به طور میانگین مصرف روزانه نفت ۱۰/۸۳ میلیون بشکه و عرضه نفت چیزى حدود ۹۷/۸۳ میلیون بشکه در روز است.
برخى این ادعا را مطرح مى کنند که امریکا از ایران نفت وارد نمى کند و قطع عرضه نفت ایران به تقاضاى انرژى امریکا لطمه اى نمى زند. این ادعا ممکن است تا حدودى موجه به نظر رسد، با این حال، باید توجه داشت که؛
* اولاً: حتى اگر ایالات متحده نفت خود را مستقیماً از جمهورى اسلامى وارد نکند، به هر حال به واردات شدید انرژى از آسیا وابسته است. قطع صادرات نفت ایران به تایوان، کره جنوبى، ژاپن یا چین احتمالاً تاثیر مستقیمى بر امریکا واقتصاد جهانى خواهد داشت.
* در ثانى، وضع نامطلوب کنونى زیربناها و قطع صادرات نفت ایران، قیمت هاى نفت را در سطح جهانى براى همه، از جمله امریکا افزایش خواهد داد.
* قیمت بالاى نفت اثر تخریبى بر اقتصاد جهانى در نتیجه اقتصاد امریکا خواهد داشت. این نکته مهم را نیز باید به خاطر داشته باشیم که در حال حاضر بازار جهانى نفت تقاضاى فزاینده اى دارد و فعلاً هیچ راه مناسبى براى جایگزینى با صادرات نفت ایران وجود ندارد.
در حال حاضر، به جز عربستان، هیچ یک از تولید کنندگان نفت توانایى تولید اضافه ندارند. در گذشته و در دوره هایى که بازار با کمبود تولید نفت مواجه بود، عربستان با تولید اضافى نقش متوازن کننده قطع تولید عراق و کاهش تولید ونزوئلا، نیجریه و افزایش مصرف نفت امریکا را بازى کرده است. با این حال، پادشاهى عربستان ظرفیت اضافه تولید ۵/۱ میلیون بشکه در روز را دارد، ولى این میزان اضافه تولید، نمى تواند جاى تولید چهار میلیون بشکه اى ایران را پر کند.
برخى دیگر از کارشناسان مدعى اند که کشورهاى صنعتى مى توانند با استفاده از ذخایر نفت خام ایالات متحده و آژانس بین المللى انرژى (IEA) اثرات ناشى از کاهش عرضه نفت ایران را کاهش دهند. تخمین زده مى شود که آژانس حدود ۴۸/۱ میلیارد بشکه ذخیره نفتى براى رویارویى با شوک هاى ناگهانى دارد که در چنین حالتى تا ۶۰۰ روز، روزانه ۴/۲ میلیون بشکه نفت وجود خواهد داشت. عربستان سعودى هم ۵/۱ میلیون بشکه در روز ظرفیت تولید نفت اضافه دارد. این دو، با همدیگر مى توانند توقف تولید نفت ایران را جبران کنند، ولى سوال اساسى این جا است که این دو جایگزین تا چه مدت دوام خواهند آورد شوک هاى ناگهانى محدود هستند و ظرف حداکثر دو سال از بین مى روند، ولى این میزان تولید بى وقفه نفت توسط عربستان مى تواند کل بازار جهانى نفت را دچار آشفتگى کند.
درباره اثرات قطع نفت ایران بر بازار جهانى مطالعات دیگرى هم صورت گرفته است. تقریباً همه این مطالعات اتفاق نظر دارند که در صورت قطع صادرات انرژى ایران، قیمت نفت خام تا ۱۰۰ دلار افزایش پیدا مى کند. حتى یکى از این مطالعات پیش بینى کرده که در صورت قطع تولید نفت ایران، قیمت این کالا به ۱۳۱ دلار خواهد رسید. سایر کارشناسان مسایل انرژى معتقدند که با توجه به نابسامانى اوضاع بازار، حتى کاهش اندک تولید ایران نیز مى تواند قیمت نفت را تا ۱۰۰ دلار افزایش دهد.
اهمیت افزایش قیمت نفت به بشکه اى صد دلار و حتى براى یک دوره زمانى کوتاه همچنین مى تواند بر بازار تاثیر روانى وارد کند و خود باعث افزایش قیمت نفت شود.
با همه این ها، این تحلیل ها بیش از آن که پروژه هایى کاملاً دوراندیشانه باشند، درحد حدس و گمان هستند. تحلیل ها و طرح هایى که در حوزه مطالعات انرژى درباره اثرات کاهش عرضه صورت مى گیرد، در بهترین حالت، غیرقابل اعتماد هستند.
اگر کسى بدون فهم واکنش احتمالى حکومت ایران، واکنش بازار جهانى انرژى و همچنین واکنش سایر صادرکنندگان نفت وگاز، درباره اجراى تحریم فرضى علیه ایران قضاوت کند، غیرقابل پیش بینى بودن حوادث افزایش پیدا مى کنند.
برخى کارشناسان اسراییلى مى گویند که تنها رژیم تحریمى موثر علیه ایران، جلوگیرى از تجارت نفتى آن است. «آلوف بن» نویسنده اسراییلى یک مقاله تصریح مى کند که هیچ کشورى براى تقاضا و نیاز انرژى خود به ایران وابسته نیست، بلکه این صنعت نفت ایران است که نه تنها به خاطر پول نفت بلکه به دلیل نیاز به تولیدات نفت فرآورى شده (مانند بنزین و سایر فرآورده هاى نفتى) به صادرات نفت وابسته است، زیرا توانایى کافى براى فرآورى آن ندارد.
باید توجه داشت که اعمال تحریم نفتى یک چیز است و نتیجه بخش کردن آن چیز دیگر. همانطور که پیش تر نیز اشاره شد، صدمه اى که در اثر این تحریم به ایران وارد مى شود، احتمالاً به قدرى کافى نخواهد بود که موجب تغییر رفتار آن درباره تحقیقات هسته اى شود. حکومت ایران مى تواند از طریق قاچاق نفت، از پول آن براى برنامه هاى هسته اى خود استفاده کند و حتى دنیا را نیز متهم به این نماید که مردمش آسیب مى بینند.
ایران حتى از طریق نوعى قطع فروش نفت، خود نیز مى تواند دست به تحریم بزند در حالى که تحریم نفتى ایران به خاطر پیامدها و همچنین منافع اعضاى کلیدى شوراى امنیت، احتمالاً در دستور کار این شورا قرار نخواهد گرفت، در عین حال، ممکن است ایران از قطع نفت به عنوان واکنشى در مقابل سایر انواع تحریم ها استفاده کند. مقام هاى ایرانى مى گویند این ما نیستیم که نیازمند غرب هستیم، بلکه این غرب است که نیازمند صادرات انرژى ما است. ایران حتى با قطع ۹۰-۸۰ درصد عایدى صادرات نیز مى تواند خود را سرپا نگه دارد، ولى در چنین حالتى همه گزینه ها نیز پیش رو خواهد بود. در شوراى امنیت، ماهیت دیپلماسى پیچیده و مبهم مى شود و روندهاى سیاسى داخلى در ایران دچار نابسامانى خواهد شد، در چنین حالتى، حتى دست زدن به گزینه هاى نامطلوب از جمله پز عقلانى نیز امکان وقوع دارد. مقام هاى ایرانى قطع صدور نفت را براى خود یک گزینه محفوظ مى دانند.


علی قنادی تاریخ یکشنبه 85/1/13 ساعت 7:4 عصر

ایران و سناریوى تحریم ها
پرونده ایران پس از نزدیک به سه سال مذاکره در داخل شوراى حکام، روز چهارشنبه عملاً در اختیار شوراى امنیت قرار گرفت. هر چند درباره گستره صلاحیت این شورا در موقعیت کنونى بحث هاى زیادى وجود دارد، ولى موضوع تحریم ایران یکى از گزینه هایى است که لااقل طى یک سال گذشته به وفور از سوى امریکایى ها مطرح شده است.
آنتونى کردزمن و خالد الروحان طى مقاله ۲۲۳ صفحه اى که به تازگى براى مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللى (CSIS) تهیه کرده اند، به بررسى روند فعالیت هاى هسته اى جمهورى اسلامى پرداخته اند. یکى از موضوعاتى که طى صفحات ۱۶۰ تا ۱۷۸ این مقاله به آن پرداخته شده، موضوع تحریم ایران و پیامدهاى آن است. این دو به صراحت در این مقاله گفته اند که تحریم، براى جلوگیرى از دستیابى ایران به توانایى هاى هسته اى گزینه ناکارآمدى است. این مقاله طى سه شماره امروز، فردا (دوشنبه) و روز سه شنبه تقدیم خوانندگان گرامى مى گردد.
083889.jpg

آنتونى کردزمن

اغلب اوقات، تحریم هاى اقتصادى وقتى به کار گرفته مى شوند که راه حل هاى دیپلماتیک شکست مى خورند. همان طور که جفرى اسکات مى گوید، بسیارى از کارشناسان تحریم هاى اقتصادى را یک «ایستگاه موقتى» براى استفاده از زور مى دانند.
تحریم هاى اقتصادى در موارد زیادى اعمال شده ولى همان طور که جدول شماره یک نشان مى دهد، این تحریم ها تنها در موارد اندکى موفقیت آمیز بوده است، به علاوه موفقیت تحریم ها در طول زمان نیز دچار فرسایش شده است. چند دلیل عمده براى ناکارآمدى تحریم ها وجود دارد:
۱- تحریم ها اغلب اوقات در اثر قاچاق و معاملات پنهانى نخبگان حاکم نقض مى شوند.
۲- به خاطر جهانى شدن اقتصاد، کشورهایى که تحریم مى شوند، مى توانند به گزینه هاى جایگزین دست پیدا کنند. در حالى که برخى کشورها از اعمال تحریم ها پشتیبانى مى کنند، ولى ملت ها و کمپانى هایى که مایل به مبادلات تجارى هستند، محدودیت هاى اعمال شده را به نفع منافع اقتصادى خودشان نادیده مى گیرند.
۳- اعمال تحریم ها در بیشتر اوقات با اهداف سیاسى صورت مى گیرد و همین امر مبنایى شده تا برخى کشورها آن ها را نقض کنند.
۴- بازارهاى تکنولوژى و سرمایه به طور گسترده اى در دسترس است و این امر به کشورها اجازه مى دهد که کالاهاى مورد نیازشان را از طرف هاى سوم دریافت کنند. براى مثال چنانچه امریکا صادرات قطعات کامپیوتر به یک کشور را متوقف کند، این کشور مى تواند قطعه مشابه را به آسانى از کشور دیگرى وارد کند.
تحریم ها مى توانند یک ابزار دیپلماتیک مفید براى تحت فشار قراردادن ملت ها در جهت تغییر سیاست هایشان و یا حداقل به عنوان یک ابزار چانه زنى مطرح باشند.
با این حال خیلى زود است بتوانیم پیش بینى کنیم که شوراى امنیت سازمان ملل چه موقع دست به تحریم ایران خواهد زد و یا این که ماهیت و کارآمدى این تحریم ها چگونه خواهد بود و این که آیا شرکاى تجارى کلیدى ایران در شوراى امنیت اعمال تحریم در صادرات، واردات و یا حتى تحریم در زمینه هاى خاص را قبول کنند یا نه نیز جاى چون و چراى زیادى دارد. چین و روسیه گفته اند با اعمال هر گونه تحریم شوراى امنیت علیه ایران مخالفت خواهند کرد. بسیارى معتقدند که علت اصلى مخالفت این دو کشور با تحریم ایران، به منافع تجارى آن ها برمى گردد حتى فرانسه و انگلیس نیز درباره همراهى با رژیم تحریم هاى احتمالى علیه ایران سیگنال هاى متناقضى ارسال مى کنند. این موضوع باعث شده که امریکا در میان پنج عضو دایمى شوراى امنیت تنها بماند.
083961.jpg
یک دیپلمات اروپایى تصمیم گیرى درباره تحریم ایران را سخت ترین بحثى دانسته که ممکن است در شوراى امنیت مطرح شود. مشکل اروپا این است که تحریم ها بیش از این که نخبگان حکومت ایران را تحت تاثیر قرار  دهد، به مردم صدمه مى زند.
استراتژى ایران بهره بردارى از این ابزار در میان ملل اروپایى و بهره بردارى از اهرم انرژى و تجارت خود با سایر قدرت ها براى جلوگیرى از اعمال تحریم هاى شوراى امنیت است. مقام هاى ایران تاکید دارند که اگر امریکا و اروپا ایران را تحریم کنند، اقتصادهاى غربى بیش از ایران صدمه خواهد دید.
چیزى که ایران مى گوید تا حدى درست است، ولى شکل تحریم ها نیز مهم است. شوراى امنیت براى تحریم ایران گزینه هاى مختلفى پیش رو دارد که هر یک مکانیسم اعمال متفاوتى دارند، ولى هیچ کدام بدون پیامد نخواهد بود.
یک تحریم کارآمد چه تحریمى است؟
اغلب مواقع تحریم ها با هدف منافع سیاسى یا ملى آنى اعمال مى شود، ولى نتایج استراتژیک و بلندمدت آن ها در نظر گرفته نمى شود. تحریم هاى اقتصادى براى این که موثر باشند، باید براى رسیدن به هدفى که دنبال مى شود، جفت وجور و هدف گیرى شوند و واکنش هاى احتمالى به آن ها به خوبى ارزیابى  گردد. هدف تحریم احتمالى شوراى امنیت علیه ایران ممانعت از دستیابى دولت این کشور به قابلیت سلاح هاى هسته اى است. به خاطر همین، اگر هدف این تحریم ها به سمت تغییر حکومت ایران یا متوقف نمودن حمایت ایران از گروه هاى نیابتى(مانند حماس) انحراف پیدا کند، امکان این که جامعه بین المللى از آن حمایت کند، اندک و در نتیجه شانس موفقیت تحریم ها کاهش خواهد یافت. حتى اگر تحریم ها به سمت تضعیف اقتصادى ایران نیز منحرف شود، احتمال شکست آن زیاد خواهد بود.
یادآورى این نکته نیز مهم است که ممکن است تحریم کنندگان از دستیابى به هدف شان براى ممانعت از دستیابى ایران به توانایى هاى هسته اى باز بمانند. ملت ها اغلب اوقات این طور احساس مى کنند که منافع امنیت ملى شان بر هزینه ها (مشقات ناشى از تحریم) مى چربد. هند و پاکستان در این باره نمونه هاى خوبى هستند، چون نوع نگاهى که به تهدیدهاى امنیت ملى خودشان داشتند باعث شد تحریم ها از کارایى لازم براى جلوگیرى از دستیابى به تسلیحات هسته اى برخوردار نباشند.
مشکلات تحریم اقتصادى ایران
یکى از دشوارى هاى مهمى که اعمال تحریم اقتصادى علیه ایران در پى دارد، این است که اقتصاد ایران بیشتر یک اقتصاد دستورى (Command Economy) است تا یک اقتصاد مبتنى بر بازار آزاد. برآوردها نشان مى دهد که حکومت چیزى حدود ۸۰ درصد کل اقتصاد ایران را تحت کنترل خود دارد.
نبود یک بخش خصوصى فعال مانع از پدیدآمدن طبقه بازرگانانى شده که بنا به منافع خود بتوانند حکومت را مجبور به پذیرش تقاضاهاى شوراى امنیت براى جلوگیرى از تحریم شدن نمایند. یک مساله مهم دیگر این است که هر چند صادرات انرژى براى اقتصاد ایران مهم است، ولى کل تجارت شبکه اى انرژى ایران تنها میزان اندکى از تولید ناخالص داخلى GDP)) آن را تشکیل مى دهد. در سال ،۲۰۰۵ کل تولید ناخالص داخلى واقعى ایران ۶/۵۵۱ میلیارد دلار بود که صادرات شبکه اى (با استفاده از شبکه اینترنت) تنها یک درصد آن را تشکیل مى دهد. ایران چیزى حدود ۴۲/۵۵ میلیارد دلار (۱۰ درصد GDP) صادرات و ۵.۴۲ میلیارد دلار (۸ درصد GDP) واردات دارد.
با این حال، مشکل اصلى، گستره اندک تجارت شبکه اى ایران نیست، بلکه گوناگونى شرکاى تجارى این کشور است. ژاپن با ۴/۱۸ درصد، چین ۷/،۹ ایتالیا ،۶ آفریقاى جنوبى ۸/،۵ کره جنوبى ۴/،۵ تایوان ۶/،۴ ترکیه ۴/۴ و هلند ۴ درصد، ۸ شریک صادرات کلیدى ایران هستند. همچنین آلمان با ۸/۱۲ درصد، فرانسه ۳/،۸ ایتالیا ۷/،۷ چین ۲/،۷ امارات ۲/،۷ کره جنوبى ۱/۶ و روسیه با ۴/۵ درصد، ۷ شریک وارداتى کلیدى ایران هستند.
همان طور که این درصدها نشان مى دهد، روسیه و چین (به عنوان دو عضو شوراى امنیت) تنها شرکاى کلیدى ایران در حوزه تجارت نیستند. جدول شماره دو خیلى خوب شرکاى تجارى ایران را بین سال هاى ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ نشان مى دهد. ایران به طور بالقوه با کشورهاى زیادى در جهان تجارت مى کند، ولى مهم ترین حوزه تجارت ایران قاره آسیا است. تمرکز تجارت ایران بر آسیا به خاطر ماهیت نقش صادرات آن است، ولى دو دلیل دیگر هم وجود دارد که تجارت نفتى ایران در آسیا را توجیه مى کند.
۱- نزدیکى جغرافیایى
۲- هزینه اندک
جدول شماره دو نیز بیانگر افزایش صادرات و واردات ایران و روند رو به رشد، ولى آهسته وابستگى ایران به تجارت بین المللى است. واردات ایران در سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ بیش از دو برابر شده و از ۳/۱۴ میلیارد دلار به ۲۵/۳۸ میلیارد دلار رسیده است. با این حال ارزش صادرات ایران کمى کندتر رشد کرده و از ۲۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۴۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۴ رسیده است.
083901.jpg
به جز امریکا، تقریباً هر چهار عضو دایم شوراى امنیت مناسبات تجارى مستحکمى با ایران دارند. تقریباً کل صادرات و واردات ایران به چین، انگلیس، فرانسه و روسیه بین سال هاى ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ دست کم دو برابر شده است.
* چین: صادرات این کشور به ایران ۱۵۹ درصد و واردات آن ۳۸۹ درصد بین سال هاى ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ افزایش یافته است.
* فرانسه: صادرات این کشور به ایران ۶۸ درصد و واردات آن ۴۱۶ درصد افزایش یافته است (۲۰۰۴-۲۰۰۰)
* انگلیس: صادرات این کشور به ایران ۵۷ درصد و واردات آن ۷۶ درصدافزایش یافته است (۲۰۰۴-۲۰۰۰)
* امریکا: صادرات این کشور به ایران ۱۱ درصد افزایش یافته ولى واردات آن بین سال هاى ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ تغییرى نکرده است.
اجراى تحریم هاى اقتصادى علیه ایران بدین معنى است که هر چهار کشور تجارت خود را با ایران متوقف کنند. اگر تحریم ها باعث شود که واردات ایران (خدمات و کالاها) از این چهار کشور متوقف شود، معنى آن این است که آن ها یک بازار کلیدى را از دست خواهند داد. همچنین اگر هدف تحریم ها ممانعت از صادرات انرژى ایران باشد، باید به یاد داشته باشیم که چین حدود پنج درصد واردات انرژى خود (۳۰ هزار بشکه در روز) را از ایران تامین مى کند.
حتى برخى معتقدند که منافع چین در ایران خیلى گسترده تر از نیازهاى آنى آن براى انرژى بوده و فقط به مساله تامین انرژى محدود نمى شود. طبق پیش بینى ها، تقاضاى انرژى چین بین سال هاى ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ با ۱۴ درصد افزایش به ۷۰۰ هزار بشکه در روز خواهد رسید. به خاطر همین، شرکت چینى Sincpec براى تامین این تقاضا به شدت فعال شده و البته در حوزه انعقاد قراردادهاى انرژى و فرصت هاى سرمایه گذارى در منطقه خلیج فارس موفق نیز عمل کرده است، به طور مثال Sincpec از پتانسیل لازم براى امضاى یک موافقتنامه بزرگ براى توسعه حوزه نفتى یادآوران در ایران برخوردار است و چنانچه این موافقتنامه امضا شود، ارزشى برابر ۱۰۰ میلیارد دلار دارد و باعث خواهد شد تا چین طى صد سال آینده سالانه ۱۰ میلیون تن گاز طبیعى مایع از ایران وارد کند.
با توجه به این واقعیت که چین به خاطر منافع نفتى خود در سودان از قبول تحریم هاى شوراى امنیت در این کشور سرباز زد، به نظر مى رسد که با هر گونه تحریم اقتصادى علیه ایران که به صادرات انرژى ایران صدمه بزند، مخالفت کند. در مورد روسیه نیز وضع به همین منوال است، هر چند دل نگرانى روسیه در این باره، مساله امنیت انرژى نیست. روسیه مناسبات تجارى و نظامى بلند مدتى با ایران پى ریزى کرد و در حال مذاکره براى ساخت راکتور هسته اى بوشهر است. از دست دادن این قرارداد، به ضرر اقتصاد روسیه است.
سایر قدرت هاى اروپایى هم سرمایه گذارى هاى زیادى در بخش انرژى ایران کرده اند، همان طور که پیش تر نیز اشاره شد، شرکت هاى فرانسوى، ایتالیایى و انگلیسى سرمایه گذارى هاى هنگفتى در ایران دارند. به طور مثال شرکت فرانسوى TOTAL براى توسعه تولید گاز طبیعى مایع ایران، یک قرارداد دو میلیارد دلارى با این کشور امضا کرده است.
این منافع تجارى و بازرگانى گزینه اعمال تحریم علیه ایران را به شدت بغرنج کرده است. به هر حال اغلب اوقات محرک هاى زیادى براى پاپس کشیدن وجود دارد. حتى در حالت هایى که کشورها معتقد به متوقف کردن فعالیت هاى هسته اى ایران هستند، این که آن ها حاضر باشند براى این کار از سیاست هاى داخلى خود هزینه کنند، مبهم است. در واقع کشورها براى این که حاضر شوند به واسطه تحریم از بازارهاى یک کشور دیگر دست بکشند، باید نسبت به تهدیدى که آن کشور پیش روى جامعه بین المللى مى گذارد، متقاعد شوند. به طور مثال در مورد ایران، کشورهایى که دست به اعمال تحریم مى زنند، باید درباره دو نکته کلیدى متقاعد شوند:
۱- ایران تهدیدى براى امنیت ملى آن ها و صلح بین المللى است.
۲- تحریم هاى اعمال شده علیه ایران که ممکن است به منافع حیاتى آن ها صدمه بزند، ایران را از دستیابى به توانایى هسته اى باز خواهد داشت.
به علاوه گاهى اوقات اقتصاد، به منافع استراتژیک بلندمدت کشورها تبدیل مى شود، به طور مثال احتمال این که قدرت هاى منطقه مانند عربستان سعودى و مصر، از اعمال رژیم تحریمى علیه ایران حمایت کنند، اندک است. در حالى که مبادلات تجارى ایران با منطقه طى چهار سال گذشته دو برابر شده (صادرات ایران به خاورمیانه ۲۶۰ درصد و وارداتش ۲۱۵ درصد افزایش یافته) ولى موضوعى که مانع موافقت کشورهاى خاورمیانه با تحریم تجارى ایران مى شود، چیزى جداى از منافع تجارى آن ها است. آن ها نسبت به گسترش تسلیحات نگران هستند، ولى در عین حال مى گویند که امریکا و سازمان ملل باید در برخورد با کشورهاى منطقه از استانداردهاى یکسانى پیروى کنند. آن ها مى گویند که عارى شدن منطقه خاورمیانه از سلاح هاى کشتار جمعى، باید شامل اسراییل ، هند و پاکستان نیز بشود.
از طرف دیگر هر چند سایر کشورهاى منطقه خاورمیانه (عربستان و مصر) شرکاى تجارى بزرگى براى ایران نیستند ولى کمابیش با این کشور تجارت دارند. ایران مى تواند از این کشورها نیز کالا وارد کند و باعث بى اعتنایى آن ها به تحریم ایران گردد. تجربه به ما نشان داد برخى کشورها در طول دهه ۹۰ به طور کامل با تحریم هاى سازمان ملل علیه عراق همراهى مى کردند ولى بسیارى از آن ها نیز به برنامه «نفت در برابر غذا» بى اعتنا بودند. عراق از آن ها به عنوان مسیر قاچاق کالاهاى تحریم شده و بازار موقت خود استفاده مى کرد.
جهانى بودن تحریم ها نیز عنصر مهم دیگرى است که کارآمدى تحریم هاى اقتصادى علیه ایران را با مشکلاتى مواجه مى کند. همان طور که جدول (۲) نشان مى دهد با وجود اعمال تحریم هاى امریکا علیه ایران، این کشور مناسبات تجارى مستحکمى با کشورهاى اروپایى، آسیا و خاورمیانه ایجاد کرده است.


علی قنادی تاریخ یکشنبه 85/1/13 ساعت 6:51 عصر

گزارش تحلیلى
ایران و امریکا یک بستر، دو رؤیا
على قنادى

على لاریجانى دبیر شوراى عالى امنیت ملى روز پنجشنبه به طور رسمى براى مذاکره ایران وامریکا درباره عراق اعلام آمادگى کرد. لاریجانى گفت که ایالات متحده قبل از این، چند بار هم براى مذاکره درباره عراق درخواست کرده بود، ولى جمهورى اسلامى این بار به خاطر درخواست عبدالعزیز حکیم رییس مجلس اعلاى عراق حاضر به مذاکره شده است.
ایران وامریکا هر دو اعلام کرده اند که مذاکرات به موضوع عراق محدود خواهد ماند، ولى برخى ناظران سیاسى با اشاره به مشکلات پیچیده اى که طى ۲ دهه گذشته بین طرفین به وجود آمده، زمین عراق را محیط مناسبى براى شروع شطرنج دیپلماتیک تهران و واشنگتن بر سر موضوعات مختلف مى دانند، به ویژه که ظاهراً دو کشور رویاهاى مختلفى از پیگیرى مذاکرات در سر مى پرورند. سیمون بیلى، تحلیلگر مسایل ایران در دیدبان اطلاعاتى خلیج فارس در لندن مى گوید: «دیپلماسى جدید ایران وامریکا مثال بارز ضرب المثل چینى «یک بستر، دو رویا» است. امریکایى ها خواب یک عراق آرام را در سر مى پرورند ولى ایرانى ها در فکر حل مشکلات هسته اى شان و جلوگیرى از تحریم ها یا حمله احتمالى هستند»
به اذعان تحلیلگران غربى گفت وگوهاى ایران و امریکا که احتمالاً طى چند روز آینده در بغداد انجام خواهد شد، براى هر دو طرف مزایا و در عین حال پیامدهایى خواهد داشت. طرف ایرانى پس از ماه ها مذاکره ناموفق و نه چندان موفق با اروپا و روسیه، اکنون از برگ برنده تشدید ناآرامى هاى عراق به عنوان ابزارى براى شکستن انعطاف ناپذیرى ایالات متحده در مساله هسته اى استفاده مى کند. کمترین مزیت گفت وگوى مستقیم جمهورى اسلامى با ایالات متحده در شرایط کنونى، ارسال این پیام نانوشته به اروپا و به ویژه روسیه است که اگر در مساله هسته اى انعطاف پذیر تر عمل نکنند، در این معادله پیچیده سر آنها بدون کلاه مى ماند.
در طول نزدیک به سه سال مذاکرات ایران با اروپا و روسیه، برخى مقام هاى رسمى (مانند البرادعى) و ناظران بین المللى بهترین راه حل موضوع را گفت وگوى رو در  روى ایران و امریکا مى دانستند. اکنون طرفین تصمیم گرفته اند به صورت محدود با یکدیگر مذاکره کنند، و بدون شک اروپا و روسیه این را گام اول معامله مستقیمى مى دانند که در صورت موفقیت هیچ بهره اى از آن نصیبشان نمى شود. اکبرخوش نویس تحلیل گر مسایل خلیج فارس در دوبى مى گوید: «ایرانیان از این مذاکرات به دنبال نتیجه بلندمدت نیستند. از نظر ایرانى ها، این گفت وگوها بر تقسیم بندى هاى داخل شوراى امنیت تأثیر خواهد گذاشت و باعث خواهد شد روسها و چینى ها بیشتر به سمت ایران گرایش پیدا کنند. اروپایى ها هم مجبور مى شوند خیلى محتاطانه تر از موضع تند امریکا علیه ایران حمایت کنند. اروپا، روسیه و چین با خود خواهند گفت که اگر امریکایى ها تصمیم گرفته اند خودشان مستقیم گفت وگو کنند، چرا ما این قدر پافشارى کنیم؟ پس منافع ما چه مى شود؟»
با این حال، در تهران جداى از آنهایى که به مذاکرات ایران وامریکا اصولاً نگاه چندان خوشبینانه اى ندارند، کسانى هم هستند که این مذاکرات را در شرایط کنونى به نفع جمهورى اسلامى نمى دانند. آنها با اشاره به طرح چند هفته پیش کنگره امریکا و اختصاص بودجه ۸۵ میلیون دلارى براى حمایت از طرفداران تغییرات، گفت وگوى مستقیم را زمینه ساز بروز شکاف در اجماعى مى دانند که طى ۳ سال گذشته بر سر مساله هسته اى پدید آمده است. آگاهان سیاسى در تهران معتقدند که مذاکره با ایالات متحده در شرایط معمولى مشکلى ندارد، ولى در شرایط کنونى، وقتى باب گفت وگو و مذاکره باز شود، این مذاکره تنها به سطوح رسمى محدود نخواهد شد و به سطوح غیررسمى (احزاب، NGOها و ...) نیز رسوخ پیدا مى کند. یک کارشناس سیاسى که خواست نامش فاش نشود در این باره گفت: «وقتى شما درهاى مذاکره را باز کردید، دیگر نمى توانید بگویید که من مذاکره مى کنم، ولى تو حق تماس و گفت وگو ندارى».
وى افزود: «تجربه حضور چند هفته پیش اعضاى گروه هاى اصلاح طلب ایرانى در کنگره امریکا نشان داد که اگر درها باز شود، نمى توان جلوى دیگران را گرفت، این درست همان چیزى است که امریکا در شرایط فعلى به دنبال آن است؛ یعنى باز شدن درهاى گفت وگو با نهادهاى غیر رسمى، ترغیب آنان براى فشار بر حکومت در جهت تغییر سیاست هاى کنونى و شکستن اجماع ملى! یک بار دیگر تأکید مى کنم که من مخالف اصل گفت وگو و مذاکره نیستم، ولى این بحث در شرایط کنونى به نفع ما نیست».
رؤیاى امریکا
وقتى امریکایى ها در مارس ۲۰۰۳ عملیات نظامى در عراق را شروع کردند، حتى به ذهنشان هم خطور نمى کرد که بعد از ۳ سال، عراق دچار چنین وضعیت نابسامانى شود. اکنون ایالات متحده در عراق با چیزى شبیه یک جنگ داخلى، البته از نوع کم شدت روبه روست و هر روز هم اوضاع وخیم تر مى شود با این حال، تقریباً اکثر ناظران سیاسى توافق دارند که در شرایط فعلى ایران مى تواند دست کم برخى مشکلات موجود را حل کند.
تصمیم سازان سیاست خارجى امریکا خیلى خوب مى دانند که ایران حاضر نخواهد بود بدون یک سرى امتیازات خاص بر سر میز مذاکرات هسته اى به بهبود اوضاع عراق کمک کند، ولى ناظران سیاسى معتقدند که شرایط عراق به ویژه بعد از حوادث سامرا به قدرى روبه وخامت گذاشته که امریکا مجبور به معامله در مورد برخى خواسته هاى ایران است. کاخ سفید احتمالاً از بهبود وضع عراق امتیازات زیادى به دست مى آورد، ولى برخى ناظران سیاسى در واشنگتن معتقدند که این امتیازات ممکن است به قیمت شکست هماهنگى دو سوى آتلانتیک بر سر مساله هسته اى ایران تمام شود. آنها گسترش گفت وگوهاى ایالات متحده و جمهورى اسلامى به مسایل دیگر به ویژه موضوع هسته اى را طبیعى مى دانند و معتقدند که در چنین حالتى امریکا دیگر قادر نخواهد بود رهبران شرق آتلانتیک را براى اجماع بر سر مساله هسته اى ایران باخود همراه کند. یک کارشناس امریکایى معتقد است که در این حالت، اروپایى ها، امریکا را به خدعه و نیرنگ متهم مى کنند و مى گویند که نومحافظه کاران به ما گفتند، بیاید مساله ایران را با اجماع حل کنیم، ولى دست آخر ما را دور زدند. اکبر خوش نویس، کارشناس مسایل خلیج فارس در دوبى به امریکایى ها چنین توصیه مى کند: «آنها باید گزینه هایشان را خیلى با احتیاط سبک و سنگین کنند. امریکایى ها باید از خطرى که مذاکره مستقیم با ایران براى گسستن ۱۵ ماه مانور دیپلماتیک سخت و اجماع نسبى بر سر ایران دارد، آگاه باشند .گسستن این اجماع درست همان چیزى است که ایرانى ها به دنبال آن هستند».


[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

©template designed by: www.parsitemplates.com