على قنادى(سایت انگلیسی مرا ببینید)
شوراى راهبردى روابط خارجى که به ریاست کمال خرازى و عضویت على اکبر ولایتى، على شمخانى و محمد شریعتمدارى تشکیل شد، اگر براساس کارکردهاى پیش بینى شده خود در چارچوب سیاست خارجى عمل کند، نخستین گام ساختارى به سمت طراحى و عملیاتى کردن یک سیاست خارجى کارآمد است. مدت هاست که سیاست خارجى ایران از نبود رابطه نهادمند بین سطوح «تصمیم گیرى» و «تصمیم سازى» در عذاب است.
نخبگان سیاست خارجى دیدگاه هایشان را در سطوح «تصمیم سازى» ارایه مى کنند، ولى ساز و کار و یا نهادى براى انتقال آنها به سطوح تصمیم گیرى وجود ندارد، اگر هم هست چارچوب نهادینه شده اى ندارد. تشکیل شوراى روابط خارجى به عنوان اتاق فکر یا به اصطلاح« think _ tank» نهادهاى تصمیم گیرنده سیاست خارجى، اعم از وزارت خارجه، شوراى عالى امنیت ملى و... نوید دهنده برطرف شدن این خلأ است. در اینجا اشاره به دونکته مهم به نظر مى رسد:
۱- شأن شوراى روابط خارجى تصمیم سازى است، ولى با جا دادن ترکیب متفاوت «نخبگان ابزارى-غیر ابزارى» در درون خود، مى تواند روند تصمیم گیرى سیاست خارجى را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. اگر شورا نقشى واسط میان نهادهاى رسمى مثل وزارت خارجه و موسسات غیر رسمى ریز و درشتى که طى چند سال گذشته در حوزه سیاست خارجى فعال شده اند بازى کند، سیاست خارجى کارآمدى بیشترى خواهد داشت. شورا باید در نقش آفرینى بخش خصوصى در سیاست خارجى حمایت و حتى آن را بسط و توسعه دهد.
۲- ترکیب شمخانى، ولایتى و شریعتمدارى بیانگر مثلث امنیت- سیاست- اقتصاد در سیاست خارجى است، ولى جاى یک پیکره مهم در این ترکیب خالى است. توسعه تشدید شونده یا رزونینگ ارتباطات طى چند سال (نه چند دهه) گذشته، دیپلماسى عمومى (public Diplomacy) رابه متغیر انکارناپذیر موثر بر سیاست خارجى تبدیل کرده است.
دیپلماسى عمومى نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ وارد مباحث سیاست خارجى شد، ولى فقط چند سالى است که در سیاست خارجى دولت ها نقش مسلط پیدا کرده است.
به تازگى تعریف هاى جالبى از دیپلماسى عمومى ارایه شده است:
- دیپلماسى عمومى هنر جذب، آگاه سازى و اثرگذارى بر مستمعین بین المللى است.
- دیپلماسى عمومى یعنى اینکه چطور مى توان از طریق ربودن افکار عمومى (یا بخشى از آن) در سایر کشورها، دولت هاى آنها را مجبور به تبعیت از خود کرد.
- دیپلماسى عمومى تغییر دادن نحوه نگرش (attitude) از طریق ابزارهاى رسانه اى است.
با وجود تشکیل معاونت هایى تحت نام « اداره ارتباطات بین المللى»، «اداره دیپلماسى و امور عمومى» و... در وزارت خارجه هاى مدرن، هنوز در وزارت خارجه ایران و سایر نهادهاى مرتبط با دستگاه سیاست خارجى، معاونت متمرکزى بحث دیپلماسى عمومى را دنبال نمى کند.
حتى در روند پرونده هسته اى و با وجود اینکه شوراى عالى امنیت ملى براى نخستین بار شکل و شمایل نسبتاً مدرنى از دیپلماسى را به نمایش گذاشت، از بحث دیپلماسى عمومى غفلت شد و این یکى از دلایل مهم شرایط نه چندان مطلوب مساله هسته اى در وضعیت کنونى است.
یک دیپلماسى عمومى قوى باعث مى شود تا محمد جواد ظریف نماینده دایم ایران در سازمان ملل مجبور نباشد هراز چندگاهى وقت خود را صرف نوشتن مقاله براى نیویورک تایمز یا مصاحبه با سى ان ان براى اقناع افکار عمومى امریکا درباره صلح آمیز بودن فعالیت هاى هسته اى ایران کند. دیپلماسى عمومى موجب مى شود على لاریجانى به عنوان بالاترین فعال هسته اى کشور مجبور نباشد براى تصویرسازى مثبت از بحث هسته اى، کشور به کشور و دولت به دولت سراسر خاورمیانه و شرق آسیا را زیر پا بگذارد. دیپلماسى عمومى مانع از آن مى شود که خانم رایس و آقاى بولتون به راحتى نتوانند فعالیت هاى هسته اى ایران را با ساختن بمب اتمى یکى کنند.
قسمت NEWS جستجوگر google را که باز کنید و نام ایران را در آن جست وجو کنید، بیشتر از ۸۰ درصد اخبار ایران مستقیم یا غیر مستقیم مربوط به مساله هسته اى است و این یک فاجعه است. مثل اینکه جمهورى اسلامى هیچ مشکل دیگرى به جز مساله هسته اى ندارد. تاسف بارتر اینکه، ۹۹ درصد تحلیل ها و اخبار این حوزه توسط رسانه هاى کشورهایى منتشر مى شود که مستقیم یا غیر مستقیم در مساله هسته اى با ایران مشکل دارند. ظاهراً ما به این نتیجه رسیده ایم که اگر افکار عمومى داخل را بسازیم و به مردم بباورانیم که «انرژى هسته اى حق مسلم ماست» همه دنیا هم قبول مى کنند که انرژى هسته اى حق مسلم ایرانیان است.
دیپلماسى عمومى به عنوان یک واقعیت مسلط و انکارناپذیر سیاست خارجى مستلزم یک جنگ رسانه بزرگ و صرف بودجه اى هنگفت، حتى از منابع متمرکز بودجه است، نه اینکه هرجا بودجه اضافه آمد به دیپلماسى عمومى صدقه بدهیم. صرف این بودجه، دور ریختن منابع مالى مملکت نیست، بلکه به معنى امن کردن محیط بین المللى براى فعال شدن همه منابع مالى، سیاسى، امنیتى و فرهنگى در راستاى منافع ملى است.
خلاصه کلام اینکه، جاى خالى دیپلماسى عمومى در شوراى جدید التاسیس روابط خارجى هم مثل همه نهادهاى دیگر سیاست خارجى احساس مى شود. اگر ما از طریق شورا«بخش خصوصى» را در سیاست خارجى فعال و «دیپلماسى عمومى» را زنده کنیم، مى توانیم در کارآمدى سیاست خارجى جمهورى اسلامى شاهد یک انقلاب باشیم.