على قنادى
۳0 روز مهلت شوراى امنیت براى تعلیق کامل غنى سازى تمام شد و محمد البرادعى در گزارش خود اعلام کرد که ایران به مهلت تعیین شده پایبند نبوده است. احتمالا اواخر هفته آینده اعضاى شوراى امنیت دور هم جمع مى شوند تا تصمیم بگیرند که در مرحله بعدى باید با ایران چگونه برخورد کنند. از همین حالا تا زمان تشکیل جلسه شوراى امنیت وقت داریم که به دو سوال مهم جواب بدهیم: شوراى امنیت چه تصمیمى درباره ایران خواهد گرفت؟ روند حوادث به چه شکلى پیش خواهد رفت؟
به طور خلاصه احتمال دارد از این به بعد سه سناریو در روند پرونده هسته اى ایران اتفاق بیفتد:
۱- توافق همه اعضاى شوراى امنیت براى تحریم ایران
۲- مخالفت روسیه و چین و اعمال برخى تحریم ها توسط اروپا و امریکا (البته در خارج شوراى امنیت)
۳- رسیدن به یک توافق بینابینى با ایران
البته بعضى هم سناریوى حمله نظامى به تاسیسات هسته اى ایران را مطرح مى کنند که به زعم نگارنده در اوضاع و احوال فعلى چندان قابل تصور نیست، به همین خاطر این گزینه را فعلا کنار مى گذاریم.
۱- از امروز تا ۱۹ اردیبهشت (یعنى اولین جلسه شوراى امنیت بعد از گزارش البرادعى) حدود یک هفته مانده. روسیه و چین در جلسات قبلى شورا به شدت با صدور بیانیه اى که به اقدام علیه ایران منجر شود، مخالفت کردند. بعد از یک ماه بحث و جدل، شوراى امنیت روز بیست و هشتم مارس (۹ فروردین) بیانیه اى صادر کرد که به ایران ۳۰ روز مهلت مى داد غنى سازى را متوقف کند، ولى بیانیه مشخص نکرده بود، اگر ایران این درخواست را نادیده بگیرد، چه خواهد شد. از صدور بیانیه شوراى امنیت تا الان ۳۴ روز گذشته و جمهورى اسلامى طى این مدت غنى سازى R&D را از سرگرفته است. گزارش هفته پیش مدیر کل آژانس تصریح کرد که ایران اورانیوم را تا ۵/۳ درصد غنى سازى کرده و مهلت ۳۰ روزه شوراى امنیت را نادیده گرفته، اما موضع گیرى روس ها و چینى ها بعد از انتشار گزارش البرادعى نشان داد که آن ها در شرایط فعلى با صدور قطعنامه یا بیانیه اى که در آینده منجر به اقدام احتمالى علیه ایران شود، مخالفند. روس ها گفته اند که آژانس کماکان باید محور تصمیم گیرى درباره مساله هسته اى ایران باشد و به صراحت اعلام کرده اند که صحبت کردن از اقدام یا تحریم احتمالى خیلى زود است.
چینى ها هم با وجود رهیافت حاشیه اى شان در برخورد با مساله ایران، به دلایل مختلف اصرار دارند که اقدام (تحریم) علیه ایران در شرایط فعلى زود است. از مجموع شواهد و قراین مى توان دو چیز را درباره نشست آتى شوراى امنیت و نتایج احتمالى آن پیش بینى کرد:
الف: دور جدید جلسات شوراى امنیت ممکن است چند هفته یا حتى بیشتر از یک ماه طول بکشد و مذاکرات به سختى پیش خواهد رفت.
ب: روس ها و چینى ها کماکان با صدور بیانیه یا قطعنامه اى که ناظر بر اقدام احتمالى علیه ایران در آینده (یا حال) باشد، مخالفت خواهند کرد.
۲ـ در پایتخت هاى اروپایى و امریکا، بحث اعمال برخى تحریم ها علیه ایران در بیرون شوراى امنیت از حدود دو ماه پیش مطرح است. اگر مخالفت روسیه و چین با صدرو بیانیه یا قطعنامه اى که منجر به اعمال رژیم تحریمى علیه ایران مى شود ادامه پیدا کند و شوراى امنیت با بن بست مواجه شود، احتمال این که اروپا و امریکا در مرحله اول اعمال یک رژیم تحریمى (البته محدود) را در خارج شوراى امنیت دنبال کنند، بیشتر مى شود. با این حال مى توان پیش بینى کرد که رهبران دو سوى آتلانتیک درباره گستره این رژیم تحریمى دچار اختلاف شوند.
۳- در طول (دست کم) دو ماه گذشته یک گرایش فزاینده درباره لزوم گفت وگوى مستقیم امریکا با ایران در داخل امریکا و اکثر پایتخت هاى اروپایى شکل گرفته است. این نگاه به ویژه در بین کارشناسان شوراى روابط خارجى امریکا که اکثرا جزو مقام ها و کارشناسان فعلى یا قبلى وزارت خارجه هستند، آشکارا احساس مى شود. گفت وگوى مستقیم ایران و امریکا درباره عراق بازتاب روشن این تمایل رو به رشد است. با این حال، این نگاه از یک واقعیت دیگر هم آب مى خورد که چیزى جز فشار فزآینده اروپاییان و دموکرات هاى امریکایى بر دولت نومحافظه کار بوش براى حل و فصل مساله هسته اى ایران نیست. اروپایى ها حدود یک سال پیش توافق کردند که در چارچوب اتحاد دوسوى آتلانتیک از موضع امریکا در مساله هسته اى ایران حمایت کنند. آن ها هنوز هم به عهد خود پایبند مانده اند، ولى خیلى خوب مى توان احساس کرد که از رویکرد فعلى دولت بوش در قبال مساله ایران به شدت ناراضى اند. این که این روزها پى درپى در محافل اروپایى و امریکایى مى شنویم «امریکا باید با ایران وارد گفت وگوى مستقیم شود»، در واقع بازتاب این نارضایتى پنهان رهبران شرق آتلانتیک است که حتى به وزارت خارجه امریکا هم رسوخ کرده. به صراحت مى توان دریافت که اروپا با دستیابى ایران به سطح کنونى فناورى هسته اى مخالفتى ندارد و فقط به خاطر حفظ اتحاد دو سوى آتلانتیک که براى غرب حایز اهمیت استراتژیک است، دم فرو بسته است. رهبران اروپایى معتقدند که فقط گفت وگوى مستقیم ایران و امریکا بر سر مساله هسته اى و بیان صریح مطالبات طرفین مى تواند قفل پولادین بن بست هسته اى را خرد کند.
به نظر مى رسد وقتى بازى دیپلماسى وارد مراحل حساس تر مى شود، احتمال توافق هم زیاد تر است، درست مثل مسابقه هیجانى دو اتومبیل مسابقه اى.
فرض کنید دو اتومبیل A و B در یک مسابقه هیجانى شاخ به شاخ به هم نزدیک مى شوند. برنده مسابقه کسى است که طرف مقابل را مجبور کند زودتر از مسیر مستقیم منحرف شود. تا وقتى دو اتومبیل از هم دور هستند، مستقیم به هم نزدیک مى شوند ولى وقتى احتمال برخورد افزایش پیدا کرد و مسابقه به لحظه پایانى رسید، احتمال این که هر دو راننده اتومبیل خود را کمى از مسیر منحرف کنند وجود دارد.
بازى دیپلماسى هم شبیه همین است و وقتى وارد مرحله اى مى شود که خطر رویارویى بیش از هر زمان دیگرى احساس مى شود، احتمال توافق بیشتر است، هرچند احتمال برخورد هم به همان اندازه وجود دارد. ایران و غرب کم کم در حال ورود به چنین مرحله اى هستند. با توجه به شواهدى که ذکر شد، احتمال نوعى توافق بینابینى بیش از هر زمان دیگرى احساس مى شود. بعضى کارشناسان رایزنى هاى پى درپى سران اروپا و امریکا طى هفته هاى اخیر را نشان شکل گیرى نوعى دیپلماسى پنهان علیه ایران مى دانند.
این حرف چندان بى راهى نیست، ولى شواهد نشان
مى دهد که این رایزنى ها لزوما علیه ایران طراحى نشده اند. بیشتر محافل اروپایى و حتى امریکا از لزوم گفت وگوى مستقیم ایران و امریکا صحبت مى کنند. این یعنى آن که نیاز به یک معامله بینابینى بیشتر از هر زمان دیگرى احساس مى شود. حتى بعضى محافل غیررسمى از طرح هاى جدید بعضى کشورهاى اروپایى براى حل مساله خبر مى دهند. در حالى که پرونده هسته اى ایران وارد مرحله خطرناکى شده، احتمال عملى شدن سناریوى سوم، یعنى دستیابى به توافق بینابینى بیشتر از هر زمان دیگرى احساس مى شود.