سیاست سرگردان کاخ سفید در مصر به کدام سو میرود؟
عبور از مبارک با دموکراسی کنترل شده
علی قنادی
مصر در آستانه انتخابات پارلمانی ماه نوامبر، بیسابقهترین و شاید حساسترین تحولات سه دهه گذشته را پشت میگذارد. کهولت سن و بیماری حسنی مبارک 82 ساله، دغدغه چند ساله جانشینی او را به بحرانی جدی تبدیل کرده و دستگاههای اطلاعاتی غربی برای اولینبار به طور جدی در حال ترسیم کردن و بررسی سناریوی تحولات مصر بعد از مرگ حسنی مبارک، آن هم در یک بازه زمانی یک ساله هستند. طعنه روزگار اینکه محمد البرادعی، رئیس بازرسان اتمی سازمان ملل بعداز 12سال زندگی اروپایی در ژنو، به قاهره برگشته و سودای این دارد که دوران بازنشستگیاش را در قصر الاتحادیه، اصلیترین کاخ رؤسای جمهور مصر سپری کند. اما چیزی که خیلی هم نمیشود طنزآمیز توصیفش کرد، اینکه اپوزیسیون مصر بعد از 30 سال حکومت پلیسی مبارک، برای اولین بار طی چند دهه گذشته حول مرد اتمی قاهره متحد شدهاند. از اسلامگرایان اخوانی گرفته تا لیبرالهای حزب الند، جنبش الکفایه و سوسیالیستهای حزب اشتراکی مصر، این روزها همگی از نامزدی البرادعی در انتخابات مصر حمایت میکنند. هر چند فضای بسته جامعه سیاسی مصر مانع انتشار اخبار و نظرسنجیهای قابل اطمینان درباره اعتبار سیاسی و میزان حمایت عمومی از محمد البرادعی است، ولی تب و تاب حمایت مصریها از البرادعی 68 ساله را میتوان از برخی حوادث روزها و هفتههای اخیر در مصر استنباط کرد. امضاهای طومار بزرگی که برای حمایت از نامزدی البرادعی جمعآوری شده طی روزهای گذشته از مرز 800 هزار عبور کرد. این رخداد میتواند انعکاس خارجی قرار گرفتن جامعه سیاسی مصر در آستانه تحولی شبیه به بسیج سیاسی باشد. نکته قابل تأملتر اینکه براساس گزارشهای غیررسمی مطبوعات مصر، 600 هزار از 800 هزار امضای جمعآوری شده برای حمایت از البرادعی،مربوط به حامیان و طرفداران اخوان المسلمین به عنوان بزرگترین و سازمان یافتهترین نیروی مخالف دولت مصر است.
پلاکاردهایی که دوام نیاورد
آژیر تحولات پر شتاب مصر حتی از داخل لایههای حزب حاکم ملی هم به گوش میرسد. چند روز قبل، منابع مصری گزارش کردند که عمر سلیمان، رئیس دستگاه اطلاعاتی که او را مرد شماره 2 مصر نیز مینامند، تبلیغات برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری 2011 را شروع کرده و پلاکاردهایی در مناطق مختلف قاهره آویزان شده که روی آنها نوشته بودند:«جایگزین واقعی برای ریاست جمهوری عمر سلیمان است.»
هر چند نیروهای امنیتی مصر بلافاصله این پلاکاردها را جمعآوری کردند ولی همزمان شدن این حادثه با بحثهایی که درباره جانشینی جمال مبارک فرزند رئیسجمهور مصر مطرح شده، میتواند بازتاب شکاف در هیأت حاکم مصر باشد. وقتی این تحولات را در کنار سخنان چند روز قبل محمد البرادعی و دعوت او برای انتخاب نافرمانی مدنی به عنوان آخرین راه حل مقابله با نظام مصر بگذاریم، حساسیت تحولات مصر بیش از هر زمان دیگری آشکار میشود. به نظر میرسد جامعه و حکومت مصر در حال عبور ازیک دوره انتقالی و ورود به یک وضعیت جدید هستند که مختصات آن با جامعه سه دهه اخیر متفاوت است.
قاهره؛ قربانی امنیت واشنگتن
برای اولین بار در واشنگتن و تلآویو سناریوهای مصر بعد از مبارک، به طور جدی روی میز سیاستمداران قرار گرفته است. حسنی مبارک به مدت 3 دهه تسهیل کننده گفتوگوهای صلح خاورمیانه بوده و جامعه سیاسی مصر را به خمیری نرم تبدیل کرده که نه فقط برای مرزهای شرقیاش (اسرائیل) تهدید جدی محسوب نمی شود بلکه امریکاییها حکومت آن را متحد استراتژیک صلح در خاورمیانه میدانند. مرگ یا جانشینی حسنی مبارک ممکن است همه نیروهایی راکه 30 سال خفته بودند از خواب بیدار و یک انفجار سیاسی در مصر پدید بیاورد؛ انفجاری که پیشبینی تبعات امنیتی آن اگر نگوییم برای خاورمیانه و اسرائیل ناممکن، لااقل دشوار است. دولتهای جمهوریخواه و دموکرات در امریکا طی سه دهه اخیر در مصر بین دو گزینه «دموکراسی» و «امنیت» معلق بودهاند.
در حالی که حفظ امنیت در مرزهای اسرائیل ستاره راهنمای سیاست خارجی دولتهای امریکا در خاورمیانه است، دولتهای مختلف امریکا در طول سه دهه اخیر با یک پارادوکس آزاردهنده روبهرو بودهاند: آیا کاخ سفید باید از روندهای دموکراتیک در قاهره پشتیبانی کند یا آزادی مصریان را در پای امنیت تل آویو قربانی کند؟ روندهای دموکراتیک در مصر برای امریکاییها به معنای به قدرت رسیدن اسلامگرایان در مصر است؛ سناریویی که چالش امنیت اسرائیل را از غزه و لبنان به مرزهای غربی سرزمینهای اشغالی گسترش میدهد. نتیجه این شده که دموکراسی در مصر همواره گروگان امنیت اسرائیل بوده و هرگاه فریادهای آزادی خواهان از پشت بامهای قاهره به هوا برخاسته، ایالات متحده آن را در مذبح امنیت تلآویو خفه کرده است. سال 2005 را به یاد میآوریم. در کشاکش بحثهایی که درباره تغییر قانون اساسی و نامزدی مخالفان مبارک در انتخابات مطرح بود، کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت امریکا در اعتراض به دستگیری ایمن نور، رئیس حزب تازه تأسیس الغد، سفر خود به قاهره را لغو کرد. همان موقع خیلی از منابع امریکایی گفتند که دموکراتیکسازی در مصر به دستور سیاست خارجی امریکا بازگشته است ولی هراس دیرپا از تأثیر دموکراتیکسازی بر آتش زیر خاکستر قاهره و در نتیجه امنیت اسرائیل، خیلی زود حرارت دولت بوش برای حمایت از مخالفان دولت مبارک را سرد کرد.
نامزد واشنگتن چه کسی است؟
حالا امریکاییها با سناریویی کم و بیش شبیه حوادث و اتفاقات سال 2005 مواجهند ولی ظاهراً اوضاع و احوال به مقدار قابل توجهی متفاوت از پنج سال قبل است. در یکسوی جبهه، حسنی مبارک بیمار و حزب ملی مصر قرار دارند که مصریها به خاطر 30 سال حکومت پلیسی از آنها به ستوه آمدهاند و در طرف دیگر، محمد البرادعی و اپوزیسیون قرار گرفتهاند که اعتبار رئیس سابق آژانس را نردبان 30 سال فرصت از دست رفته خود تلقی میکنند. کارشناسان امریکایی نگاه یکدستی به تحولات مصر ندارند. میشل دون، کارشناس مؤسسه صلح کارنگی معتقد است که امریکا باید اجرای اصلاحات سیاسی در مصر را در اولویت سیاستهای مصری خود قرار دهد. او میگوید:« انتخابات پارلمانی آزمون وعده اوباما به تعهد اعلانی خود درباره تقویت اصلاحات سیاسی در مصر است.»
برخی دیگر ازکارشناسان امریکایی، دیدگاههای متفاوتی در این باره دارند و تحولات مصر را با نگاهی همراه با نگرانی رصد میکنند. نگرانی این دسته، همان نگرانی سنتی است که سیاست خارجی امریکا 30 سال است با آن دست و پنجه نرم میکند؛ «چالش دموکراسی مصر بر روند صلح خاورمیانه و امنیت اسرائیل.»
رابرت کاگان، کارشناس مؤسسه صلح کارنگی در جلسهای که اخیراً برای بررسی وضعیت سیاسی مصر برگزار شد، گفت:«اهمیت روند صلح خاورمیانه از اتفاقاتی که در مصر در حال رخ دادن است، کماهمیتتر نیست، به خصوص که این تحولات در سایه کاهش نفوذ امریکا بر «دوره انتقالی» مصر در حال رخ دادن است.»
با توجه به تحولات بالا، این پرسش کلیدی مطرح است که نامزد امریکا برای حکمرانی بر مصر بعد از مبارک چه کسی است؟
بررسی سابقه رفتار سیاست خارجی امریکا در مصر نشان میدهد که امریکاییها هیچ وقت مستقیماً در تعیین زمامداران مصر اعلام موضع نکردهاند. این روند در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری مصر در سال 2011 نیز ادامه خواهد یافت ولی همزمان کاخ سفید تلاش خواهد کرد روند تحولات را به سمت سویی هدایت کند که مصر بعد از مبارک شاهد گزینهای کم دردسرتر و کم هزینهتر باشد. اگر جهتگیری سیاست خارجی امریکا طی ماههای آینده به طور بنیادین تغییر نکند، امنیت همچنان ستاره راهنمای سیاست خارجی امریکا در مصر باقی خواهد ماند. تفسیر پراتیک چنین رهیافتی این است که جانشین مبارک باید فردی از داخل هیأت حاکمه کنونی مصر باشد تا افسارهای امنیت در جامعه سیاسی مصر یکباره از هم دیگر گسسته نشده و زمام امور از دست رها نشود.
کاخ سفید در بلندمدت مجبور است به باز شدن فضای سیاسی در مصر تن دهد، بنابراین کسی مانند عمرسلیمان، رئیس سازمان اطلاعاتی مصر به احتمال زیاد گزینه ارجحیتداری برای کاخ سفید نخواهد بود از طرف دیگر، باز شدن یکباره فضای سیاسی در مصر باعث خواهد شد همه نیروهایی که 30 سال در لایههای زیرین جامعه سیاسی مصر خفته بودند آزاد شده و جعبه پاندورای مصر با انفجار روبهرو شود. ورود محمد البرادعی به قصر الاتحادیه، ممکن است با خود چنین تحولی را به دنبال بیاورد، بنابراین امریکاییها به احتمال زیاد موافق عملی شدن این سناریو هم نیستند.
سناریوی امریکا برای مصر بعد از مبارک چیزی بین این دو تحول، یعنی تقویت نوعی دموکراسی صوری از طریق انتقال قدرت کنترل شده از حسنی مبارک به حاکم بعدی است. ظاهراً فرزند 47 ساله رئیسجمهور مصر تا مقدار زیادی حائز این ویژگی هاست. جمال مبارک جزو حلقه حاکم مصر است ولی همزمان تلاش کرده برخلاف پدر، چهره انعطافپذیر و دموکراتیک از جامعه مد نظر خود در مصر به نمایش بگذارد. مطبوعات مصر هفته قبل گزارش کردند که حسنی مبارک برای جلب حمایت کاخ سفید، جمال را همراه خود برای مذاکرات صلح خاورمیانه به واشنگتن برده است. اگر این گزارشها درست باشد احتمالاً میتوان دلیل تلاش تبلیغات شتاب زده عمر سلیمان، رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر را درک کرد. رابرت کاگان درباره حضور مبارک در مذاکرات صلح خاورمیانه در واشنگتن میگوید:« مبارک میخواست به همه بگوید که اگر شما به دنبال روند صلح یا ثبات استراتژیک در خاورمیانه هستید، باید از من حمایت کنید.»