مدل هسته ای شدن برزیل
آنها فقط بمب اتمی نمیخواهند
علی قنادی-اگر از یک شهروند آسیایی، آفریقایی یا حتی اروپایی و آمریکا بخواهیم یک قدرت هستهای از بین کشورهای در حال توسعه نام ببرد او احتمالاً از کره شمالی صحبت خواهد کرد. اما در سواحل غربی اقیانوس آتلانتیک، کشوری هست که مدل توسعه هستهای آن با روش هستهای شدن سخت و رنج آور کره شمالی تفاوت دارد.به عنوان پنجمین دارنده ذخایر اورانیومی دنیا، برزیل 192 میلیون نفری احتمالاً از انگیزه کافی برای استفاده از حساسترین انرژی دنیا برخوردار است. شاید باور کردن آن کمی مشکل به نظر برسد ولی تلاش برزیلیها برای استفاده از انرژی هستهای به نیمه دهه 1930 میرسد، یعنی درست زمانی که تازه ایران داستان پرطمطراق سکولاریزاسیون را دنبال میکرد. در سال 1940 گتیلو وارگاس رئیس جمهور وقت برزیل برای گسترش اکتشاف معادن اورانیوم با آمریکاییها قرارداد بست و طی یک دهه سه قرارداد تکمیلی دیگر برای انتقال فناوری هستهای آمریکا به برزیل منعقد شد.تقریباً همزمان با نهضت ملیسازی صنعت نفت در ایران طی سالهای اول دهه 1950 برزیلیها به دنبال این بودند که با فروش اورانیوم به آمریکا، زمینه انتقال گسترده فناوری هستهای به کشورشان را فراهم و پایههای ایجاد یک صنعت هستهای ملی را پیریزی کنند، مجموع این وقایع باعث شد برزیل تا دهه 1960 از یک توانایی بالقوه ملی برای حرکت به سوی هستهای شدن برخوردار شود. آن چیزی که حرکت برزیل را برای تبدیل شدن به یک قدرت هستهای تسریع کرد، وجود کشور قدرتمند آرژانتین با جمعیت 41 میلیون نفر در آمریکای لاتین بود. رقابت و تلاش برای ایجاد نوعی توازن قدرت، در منطقه آمریکای لاتین برزیل و آرژانتین را به سمت پیگیری مدلی هستهای سوق داد که میتوانست از بسیاری جهات مناقشهبرانگیز باشد. با ورود به سالهای دهه 1970، چند کشور در مناطق مختلف دنیا گامهای بلند اما متفاوت به سوی هستهای شدن برداشتند. ایران و مصر در خاورمیانه، تونس در شمال آفریقا و برزیل و آرژانتین در آمریکای لاتین در زمره کشورهایی بودند که از سالهای آغازین دهه 1970 برنامه هستهای آنها جنبه سیاسی نیز به خود گرفت با این تفاوت که سابقه طولانیتر، زیر ساختهای قویتر، دسترسی مستقیم به مواد خام، نیروی متخصص و آموزشدیده به برزیلیها اجازه میداد که برنامههای خود را با سرعت بیشتر و با مشکلات فنی کمتر دنبال کنند. با گذشت زمان برنامه هستهای برای برزیلیها آنقدر حساس و استراتژیک شد که در اصلاحیه قانون اساسی سال 1988 هم گنجانده شد و کمیسیون ملی انرژی هستهای برزیل مسؤولیت تعیین خط مشی، طراحی، نظارت و کنترل آن را به عهده گرفت.آغاز مناقشهاولین رآکتور تحقیقاتی برزیل در سال 1957 با کمک فنی آمریکاییها و تحت برنامه معروف «اتم برای صلح» در سائوپائولوی برزیل راهاندازی شد. در سال 1960 نیز اولین رآکتور تحقیقاتی برزیل راهاندازی شد ولی در سال 1965 بود که برزیلیها اولین رآکتور تحقیقاتی خودشان را در سائوپائولو راهاندازی کردند؛ رآکتوری که اورانیوم غنی شده آن را آمریکاییها تأمین میکردند. آمریکا طبق برنامه «اتم برای صلح» کنترل فناوری هستهای برزیل را در دست داشت و همین موضوع مانع گامهای مستقلانه برزیلیها به سمت فناوری هستهای ملی میشد. دو تحول همزمان در میانه دهه 1970 مناقشه اتمی برزیل با آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را کلید زد، اول، انعقاد قرارداد وستینگهاوس که انتقال فناوری هستهای از آمریکا به برزیل را محدود و دسترسی به این فناوری را منوط به اجرای پادمانهای حفاظتی آژانس توسط برزیل مینمود و دوم روی کار آمدن دولت نظامی «ارنستو گزل» در برزیل در مارس سال 1974 و رقابت پنهان برزیل و آرژانتین بود که سائوپائولو را به سمت تبدیل شدن به یک قدرت هستهای منطقهای سوق داد. در دسامبر سال 1974 «گزل» کمپانی هستهای برزیل را تأسیس کرد که مسؤول گسترش برنامه هستهای این کشور بود.برزیلیها برای خیز هستهایشان دوگزینه پیش رو داشتند؛ یا باید خودشان اورانیوم طبیعی را غنیسازی میکردند یا اینکه با استفاده از کمک خارجی این کار را انجام میدادند. دولتمردان برزیل گزینه دوم را انتخاب کردند ولی چون آمریکاییها انتقال فناوری را منوط به اجرای پادمانهای آژانس کرده بودند، برزیل برای تداوم فعالیتهای هستهایاش به سمت آلمان غربی گرایش پیدا کرد و در 27 ژوئن 1975 قراردادی را امضا کرد که شامل موارد زیر بود:1-انتقال 7 رآکتور اتمی به برزیل2-تأسیس تأسیسات غنیسازی اورانیوم در سطح تجاری3-غنیسازی پلوتونیوم در حد پایلوت.با وجود اینکه برزیل طبق این قرارداد متعهد شد فناوری مستقل شده را برای انفجارهای اتمی به کار نگیرد ولی آمریکاییها به شدت با این قرارداد مخالفت کردند. آمریکاییها نتوانستند آلمانها را مجبور به فسخ آن کنند، ولی متقاعدشان کردند بر اساس پادمانهای آژانس محدودیتهای زیادی بر برنامه هستهای برزیل اعمال کنند. قراردادی که برزیلیها با آلمان غربی بسته بودند، تحت فشار آمریکا و آلمان و طفره رفتنهای طرف آلمانی هیچ گاه به طور کامل اجرا نشد طوری که ساخت نیروگاه آنگرای 2 تا سال 1995 یعنی با فاصله20 سال معلق مانده و تازه بعد از شروع ساخت آن در سال 2002 تکمیل شد. بیشتر ادواتی که آلمانیها برای ساخت نیروگاه سوم به برزیل داده بودند، در انبارها ماند و سالانه 20 میلیون دلار هزینه روی دست دولت برزیل گذاشت. با این حال نکته مثبت ادوات باقی مانده این بود که برزیل توانست با استفاده از نیروی کارشناسی زبدهاش توانایی بومی خود را تقویت کند.در شرایطی که طی دهه 1960 برزیلیها اورانیوم طبیعی خود را به آمریکاییها میدادند و در مقابل آن از آنها اورانیوم غنیشده تحویل میگرفتند، کارشکنی و محدودیتهایی که آمریکاییها طی دهه 1970 به خصوص بر سر توافقنامه برلین - سائوپائولو ایجاد کردند، باعث شد برزیل به سمت تأمین داخلی سوخت هستهای حرکت کند. طی دهههای 1980 و 1990 روند فعالیتهای هستهای در سراسر دنیا آهستهتر شد و دولت برزیل نیز شیب هستهای شدن خود را کاهش داد ولی طی همین سالها (بین 1982 تا 1995) روند غنیسازی بومی برزیل شروع کرد. در سال 1987 جوز سارنی، رئیس جمهور وقت برزیل اعلام کرد که اورانیوم را تا 20 درصد در سطح آزمایشگاهی غنی سازی کرده و تا سال 1995 نیز بیش از 5/1 تن اورانیوم در این کشور انباشت شد، این در حالی است که برزیل طی این مدت با فشارهای خارجی قابل توجهی روبهرو بود و نیروگاه آنگرای یک بیش از 13 بار تعطیل شد و برزیلیها نام «کرم شبتاب» روی آن گذاشتند. طی همین دوره برزیل برای جلب اعتماد بینالمللی سه پادمان مختلف را قبول کرد، از جمله اینکه به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آژانس ارزیابی و کنترل آرژانتین - برزیل درآمد و کمیسیون انرژی اتمی برزیل را تأسیس کرد. برزیلیها حتی در قانون اساسی جدید خود که در سال 1988 تنظیم شد، تصریح کردند که فعالیتهای هستهای کشورشان فقط باید برای استفادههای صلحآمیز توسعه پیدا کند ولی هیچ کدام از این موارد، مانع فشارهای بینالمللی نشد. با ورود به سال 1995 و به قدرت رسیدن فرناندو کاردوسو، روند فعالیتهای هستهای برزیل تقویت شد و این کشور همکاریهای هستهای خود را با روسها افزایش داد.مدل توسعه هستهای پیروزی لوئیز ایناسیو لولاداسیلوا نامزد چپگرای حزب کارگران برزیل در انتخابات و ورود به کاخ ریاست جمهوری برزیل در ژانویه 2003 روند فعالیتهای هستهای برزیل را تشدید کرد ولی داسیلوا با بهرهگیری از 70 سال توانمندی هستهای طی مدت کمتر از دو سال جایگاه هستهای کشورش را به نقطه غیرقابل بازگشت رساند. مهمترین چالش برزیل این بود که با وجود عضویت در آژانس و تصویب پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی (NPT) در سال 1997 به بازرسان آژانس اجازه نمیداد از تأسیسات هستهایاش بازدید کنند. فناوری هستهای برزیل طی سالهای اولیه قرن 21 به قدری توسعه پیدا کرد که رئیس جمهور جدید برزیل میگفت، بازرسیهای آژانس ممکن است فناوری هستهای برزیل را آشکار کند؛ فناوریای که برزیلیها میگویند، محصر به فرد است و حتی کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه نیز به آن دسترسی ندارند. برزیلیها به دور مرکز غنیسازی خود با نام رسنت (resende) دیواری حفاظتی کشیدند تا مانع افشای فناوری هستهایشان شوند و همین موضوع به علاوه نحوه بازدید آژانس از این تأسیسات مناقشات زیادی به پا کرد. طی سالهای 2003 و 2004 گزارشهایی منتشر شد که نشان میداد برزیل با استفاده از تأسیسات رسنت میتواند به اورانیوم 235 لازم برای ساخت شش کلاهک انفجاری در سال دست پیدا کند. برآوردهایی که منتشر میشد نشان میداد که برزیل با چنین قابلیتی تا سال 2010 قادر خواهد بود سالانه بین 26 تا 31 کلاهک انفجاری تولید کند و این توانایی در سال 2014 به 52 تا 63 میرسید.با این حال توافق برزیلیها با آژانس در روزهای پایانی سال 2004 همه این فرضیهها را باطل کرد... محمد البرادعی اعلام کرد: آژانس با برزیل به توافقی رسیده که طبق آن میتواند از وضعیت سانتریفیوژهای این کشور بازرسی کند، ضمن اینکه خطر جاسوسی صنعتی از برنامههای هستهای برزیل نیز از بین خواهد رفت. چند هفته بعد بازرسان آرژانتین از مرکز غنیسازی برزیل بازدید کردند. به گفته دیپلماتها بازدیدها به شکلی انجام شد که بازرسان قادر بودند بخشی از سانتریفیوژها را ببینند ولی بخشهایی از سانتریفیوژها از دید مستقیم بازرسان محفوظ ماند و در عوض برزیل نماهای رایانهای به آژانس ارائه داد تا دامنه فعالیتهای این سانتریفیوژها را ببینند. برزیل در حال حاضر جزو کشورهایی محسوب میشود که از چرخه کامل غنیسازی برخوردار است و به همین خاطر آن را باید جزو اعضای کلوپ کشورهای هستهای پیشرفته محسوب کرد. برنامه میان مدت برزیلیها این است که علاه بر راهاندازی نیروگاههای آنگرای 3، چهار تا هفت نیروگاه جدید هزار مگاواتی هم تا سال 2030 راهاندازی کند تا تولید الکتریسیته آنها از 5/2 درصد کنونی به 6 - 5 درصد کل تولید نیروگاه هستهای برسد.برنامه هستهای برزیل طبق قانون اساسی این کشور برای اهداف صلحآمیز توسعه پیدا کرد. ولی چنین رویکردی مانع آن نشده که بخشهای نظامی مانند ارتش، نیروی دریایی و هوایی در آن نقش پیشرو داشته باشند. مدل هستهای که برزیلیها دنبال کردهاند، یک مدل هستهای کمتر شناخته شده است که احتمالاً فقط کشوری مثل ژاپن به این شکل و شمایل توسعه پیدا کرده است. برزیل در زمره قدرتهای هستهای است که ظرف چند ماه قادر است سلاح هستهای تولید کند ولی طبق پادمانهای آژانس، پیمان منع گسترش سلاح اتمی (NPT) و قانون اساسی خود از آن امتناع میکند. دامنه و عمق فناوری هستهای برزیل در سطح دارندگان سلاحهای هستهای محسوب میشود و حتی این کشور در حال توسعه فناوری خود برای ساخت زیردریاییهای اتمی است. مطالعه مدل توسعه هستهای برزیل نشان میدهد که این کشور طی هفت دهه فعالیتهای هستهای خود و بهخصوص در دهه اخیر با آژانس و بخش گستردهای از جامعه بینالمللی رویارو شده ولی نهایتاً برنامه هستهای این کشور در سال 2004 به نقطه بازگشتناپذیر رسیده است. کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا در سال 2004 رسماً و صریحاً اعلام کرد که آمریکا مطمئن شده است برزیل طرحی برای توسعه سلاحهای هستهای ندارد