سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پشتیبانخانهنشانی ایمیل من

چشم انداز خاکستری صلح در 2015 بخش اول - علی قنادی

اخلاص، رازی از رازهای من است که آن را به قلب هریک ازبندگانم که دوستش داشته باشم، می سپارم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به نقل از جبرئیل از خداوند نقل می کند ـ]

 RSS 

کل بازدید ها :

34895

بازدیدهای امروز :

2


وضعیت من در یاهو

یــــاهـو


لوگوی من

چشم انداز خاکستری صلح در 2015   بخش اول - علی قنادی

موضوعات وبلاگ

اوقات شرعی


لوگوی دوستان



لینک دوستان

ایران هسته ای(nuclear iran)


جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!


اشتراک

 


آوای آشنا


نوشته های قبلی

آرشیو
پاییز 1386
تابستان 1385
بهار 1385
بهار 1384


[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

علی قنادی تاریخ دوشنبه 94/2/7 ساعت 12:41 عصر

علی قنادی

22 سال قبل فرانسیس فوکویاما با نظریه «پایان تاریخ»، موجی از خوشبینی را بر فضای پس از جنگ سرد حاکم کرد. او می گفت با فروپاشی  اتحاد جماهیر شوروی، ارزش‌های لیبرال دمکراتیک در سراسر جهان حاکم شده و نظام لیبرال دمکراسی به صورت یک جریان غالب و مسلط درآمده‌است. نظریه ای که فوکویاما ارایه کرد، این تلویح را داشت که جهان بعد از جنگ سرد، جهانی با ثبات تر خواهد بود. نظریه های جهانی شدن، نهادگرایی لیبرال، صلح دموکراتیک و امنیت دسته جمعی یکی پس از دیگری در دوره بعد از جنک سرد جان تازه گرفتند و دیدگاه های جدید تری مبتنی بر نظریه های سازه انگاری اجتماعی نیز به این روند دامن زدند. منحنی ها نیز همگی این روند را تایید می کردند. بر اساس گزراش هایی که مرکز صلح سیستماتیک منتشر کرد، در حالی که در سال 1992، 29.9 درصد کشورها به نوعی درگیر خشونت های سیاسی بوده اند، این میزان در سال 2010 به کمتر از نصف، یعنی حدود 13 درصد رسید. منحنی های دیگری مانند شمار قربانیان ناشی از خشونت های سیاسی نیز همین روند خوشبیانه را نشان می دهند.

این روند خود را در اسناد سازمان های بین المللی هم نشان داد. اهداف توسعه هزاره (MDGs  ) در سال 2000، بر اساس تصورات غالب در مورد ریشه اجتماعی صلح پیکر بندی شد و جهت گیری هایی مانند برابری جنسی و توانمند سازی زنان، توسعه زیست محیطی، آموزش، زدودن فقر و گرسنگی، شراکت جهانی برای توسعه به عنوان پایه و اساس صلح و ثبات شناخته شدند. رویکرد غالب این بود که "ایجاد صلح نباید به عنوان یک فعالیت جداگانه و فنی پنداشته شود بلکه باید در داخل برنامه های توسعه ای و انسانی ادغام گردد."(1)

ژوئن 2015، آخرین ماه اجرای اهداف توسعه هزاره است و مدتی است که از «دستور کار بعد از 2015(Post 2015 Agenda  ) صحبت می شود. بر خلاف انتظارها، اهداف توسعه هزاره نتایج قانع کننده و متوازنی به دنبال نداشته و در حد توقع و انتظار نبوده است. در حالی که گفته می شود کشوری مانند برزیل به همه هشت هدف تعین شده رسیده و از چین و هند به عنوان دو کشور موفق یاد می شود، کشوری مانند بنین در افریقا، حتی در مسیر این اهداف هم نیست.بر اساس گزارش 28 فوریه سایت «F.P in Focus  »،در یک جامعه آماری متشکل از 153کشور، فقط هفت کشور به هدف شماره (1) ، یعنی از بین برد فقر مطلق و گرسنگی رسیده اند.

حادثه 11 سپتامبر 2001 و حمله به افغانستان وعراق با فاصله ای اندکی بعد آن، اولین شوکی بود که نشان داد، جهان ازمختصاتی که در دهه 1990 به تصویر کشیده شد، در حال فاصله گرفتن است. نظریه های واقع گرایانه بار دیگر توجه ها را به خود جلب کرد ولی این کافی نبود. جهان از سال 2011، آبستن رویدا هایی جدید شده که ظاهرا ریشه در تحولات خاورمیانه دارد ولی نشانه هایی قوی وجود دارد که به خاورمیانه محدود نخواهد ماند. بی ثباتی و به چالش کشیده شدن صلح و امنیت بین المللی روندی تصاعدی به خود گرفته و این روند احتمالا در 2015، سالی که برای خوشه چینی اهداف توسعه هزاره در نظر گرفته شده، ادامه خواهد داشت.

چشم انداز صلح 2015 را می توان از رهیافت های مختلفی بررسی کرد. یک روش، به کار گرفتن رهیافت سیستمی است.نگاه از این رهیافت، تصویر چندان خوشبینانه ای پیش روی ما نمی گذارد. جنگ اوکراین ، احتمالا پر شدت ترین بحرانی است که بعد از جنگ سرد رویارویی و از همه مهم تر، بی اعتمادی قدرت های بزرگ به یکدیگر را به دنبال داشته است.برای اولین بار، روسیه روند همکاری با ناتو در چارچوب شورای همکاری با ناتو ار متوقف کرد و رویارویی روسیه با امریکا، ناتو و اروپا در اوکراین، مناسبات را در سطح سیستمی تغییر داده و بازتاب آن، احتمالا در زیر سیستم های منطقه ای، به خصوص خاورمیانه، می تواند منجر به افزایش کشمکش ها شود. تهدید چندی قبل سوریه به سرنگونی جنگنده های آمریکایی در رویارویی احتمالی امریکا با داعش، شاید عملی نشود، ولی بهرحال بازتاب تشدید رویارویی روس ها با امریکا در اوکراین است. عراق، نمونه دیگری است، جایی که امریکا حاضر نشد جنگنده های اف-16 خود را برای مقابله با داعش به دولت عراق بدهد، ولی بلافاصله، سوخوهای روس برای مبارزه با داعش در اختیار دولت عراق قرار گرفت. این روند ها نشان می دهد که خصوصیت قطبی شدن سیستم حول موضوعات امنیتی در حال افزایش است، موضوعی که به طوری طبیعی به افزایش ناپایداری ها منجر شده است.

یک رهیافت دیگر، بررسی روند ناپایداری ها در سطح منطقه ای است. این روند نیز چشم انداز چندان روشنی پیش رو نمی گذارد.خاورمیانه به عنوان مرکز و شاهراه انرژی جهان، از سال 2011 وارد مرحله پیچیده ای از مناقشه، کشمکش و ناپایداری شده است. جدول «شکنندگی و جنگ دولتی» «مرکز صلح سیستمی» نشان می دهد که از سال 2011 تا کنون، میزان بی ثباتی در خاورمیانه به یک باره افزایش پیدا کرده است. 12 مورد بی ثباتی مسلحانه جدید در سطح جهان بین سال های 2011 تا ماه های اول 2014 ثبت شده که 8 مورد مربوط به خارورمیانه یا حوزه ژئوپلیتیکی است که برخی از آن با نام خاورمیانه بزرگ نام می برند. وقتی ناپایداری های دوره ای نقاط مختلف لبنان، جنگ 50 روزه اخیر بین فلسطینیان با اسراییل و اعتراضات اخیر یمن نیز به این فهرست اضافه شود (مجموعا 11 مورد)، شاهد آن خواهیم بود که منحنی بی ثباتی خاورمیانه، روند تصادعدی قابل توجهی داشته است.در حالی که سال 2014 هنوز به پایان نرسیده و احتمال گسترش بیشتر مناقشات در فضای ناپایدار خاورمیانه وجود دارد. کافی است برای ملموس تر شدن وضع موجود، به این مساله توجه شود که جدول مرکز صلح سیستماتیک، بین سال های 2007 تا 2010،فقط 2 مورد مناقشه مسلحانه در خاورمیانه مربوط به لبنان و سوان جنوبی را ثبت کرده که البته جنک 22 روزه غزه سال 2009 غزه را نیز باید به آن اضافه کرد. در ارزیابی کلی، وضعیت موجود، نشان دهنده روند رو به افزایش بی ثباتی در خاورمیانه است.

در مورد مناطق دیگر جهان نیز، ارزیابی ها، از احتمال افزایش ناپایداری ها حکایت دارد.طی دهه 1990 و دهه اول هزاره جدید، گفته می شد که شرق آسیا تحت تاثیر تحولات چشمگیر اقتصادی، منطقه ثبات خواهد بود.چشم اندازهای توسعه ای از جمله گزارش اخیر بانک توسعه آسیا نیز از پیشتازی این منطقه در«اقتصاد دانش بنیان» در آینده خبر می دهد. با این حال، اعلام استراتژی «چرخش شرقی» آمریکا در سال 2012، چشم انداز انتقال مناقشات امنیتی به شرق آسیا را نیز افزایش داده است. نشنال اینترست درشماره نوامبر-دسامبر 2012 خود نوشت:« چهار پایه ثبات آسیا به عنوان سد های سیستم منطقه ای موفقی که آمریکا آن را طراحی و تقویت کرده بود، در حال فروپاشی است. آینده منطقه را مبارزه برای جایگزینی این چهار پایه مشخص و تعریف خواهدکرد.» این چشم انداز با تحولات یک سال اخیر تقویت شده است. در نوامبر 2013، با تشدید مناقشات سرزمینی پکن و توکیو در دریای شرقی، دولت چین منطقه شناسایی دفاع هوایی بر فراز قسمت هایی از مناطق مورد مناقشه اعلام کرد، موضوعی که با واکنش امریکاو کشورهای منطقه از جمله ژاپن و کره جنوبی روبرو شد. فوریه 2014 ،موسسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک (IISS) امریکا برآوردی جدید منتشر کرد که به افزایش تنش‌ها در شرق آسیا اشاره و پیش‌بینی کرده بود که در سایه چنین تنش‌هایی، رقابت تسلیحاتی هم در این منطقه افزایش خواهد یافت. این گزارش می‌گوید که هزینه‌های نظامی اروپا و امریکا طی سال‌های گذشته روندی نزولی داشته، ولی هزینه‌های نظامی (شرق) آسیا در سال 2013، 6/11 درصد از سال 2010 بیشتر شده است. نکته مهم گزارش IISS این است که تقریباً 60 درصد این افزایش هزینه‌های تسلیحاتی در سه کشور چین، ژاپن و کره جنوبی بوده است.



[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

©template designed by: www.parsitemplates.com