معادلات در شرق آسیا با سرعتی نه چندان کم در حال دگرگون شدن است. از زمان علنی شدن استراتژی موسوم به «چرخش شرقی (Eastern Pivot )» امریکا در سال 2011، تنشها در این منطقه رو به افزایش است. دولت اوباما با استناد به همین استراتژی، خود را متعهد کرده که موازنه دیپلماسی و حضور نظامی امریکا را از خاورمیانه و اروپا، به شرق آسیا تغییر بدهد. هرچند اصل مهار قدرت رو به افزایش چین به دوره جورج بوش و قبل او برمیگردد، ولی استراتژی «چرخش شرقی» امریکا با مقاله «قرن پاسیفیکی امریکا» هیلاری کلینتون در اکتبر 2011، صورت عملی به خود گرفت.
از سال 2012 به بعد، امریکا سعی کرده بدون اعلام رسمی یا حتی ملموس کاهش تمرکز خاورمیانهای خود، حضورش را در شرق آسیا تقویت کند. برجستهترین نتیجه این استراتژی، افزایش حساسیت کشورهایی مانند چین و کره شمالی و به تبع آن، تصاعد تنشها و در نتیجه تشدید رقابتهای تسلیحاتی در این منطقه بود. شاید اعلان منطقه دفاعی هوایی چین در نوامبر 2013، اولین واکنش جدی چینیها به استراتژی چرخش شرقی واشنگتن در فضای تنشآلود منطقه بود، ولی ظاهراً تنشها در شرق آسیا به همین نقطه ختم نخواهد شد.
جمعه این هفته درست در همان روزی که امریکاییها رزمایش نظامی خود با ژاپن را برای دفاع از جزایر مورد مناقشه با چین شروع کردند، یک مقام اطلاعاتی نیروی دریایی امریکا با استناد به شواهد و قرائن میدانی گفت که ارتش آزادیبخش خلق چین نیز خود را برای یک حمله «کوتاه، ولی برنده» به ژاپن برای آزادسازی جزایر سانکاکو آماده میکند. این فقط بخشهایی از افزایش منحنی تنش در شرق آسیا است؛ منحنیای که آمار و ارقام نیز آن را تأیید میکنند. موسسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک (IISS) امریکا دو هفته قبل برآوردی جدید منتشر کرد که به افزایش تنشها در شرق آسیا اشاره و پیشبینی کرده که در سایه چنین تنشهایی، رقابت تسلیحاتی هم در این منطقه افزایش خواهد یافت. این گزارش میگوید که هزینههای نظامی اروپا و امریکا طی سالهای گذشته روندی نزولی داشته، ولی هزینههای نظامی (شرق) آسیا در سال 2013، 6/11 درصد از سال 2010 بیشتر شده است. نکته مهم گزارش IISS این است که تقریباً 60 درصد این افزایش هزینههای تسلیحاتی در سه کشور چین، ژاپن و کره جنوبی بوده است.
نکته قابل توجه این است که شرایط و اوضاع و احوال به سمتی حرکت میکند که رقابتهای تسلیحاتی در این منطقه، احتمالاً به حوزههای دفاعی متعارف محدود نخواهد ماند. مدتها این فرضیه مطرح بود که حرکت کره شمالی به سمت ساخت سلاح هستهای سرانجام منجر به این میشود که همسایه جنوبی و کشوری مانند ژاپن نیز به سمت هستهای شدن حرکت کند. هر دو کشور سابقه حرکت به چنین سمت و سویی را در سابقه خود درج کردهاند. کره جنوبی جزو کشورهایی است که مواد و تجهیزات لازم برای ساخت سلاح هستهای را دارد و حتی یک بار در سال 2004، پرونده این کشور به خاطر «گزارش نکردن» مطابق با چارچوب پادمانی آژانس، به شورای حکام منعکس شده است. ژاپن از این هم فراتر رفته تاجایی که برخی ژاپن را « دولت هستهای دوفکتو» محسوب میکنند. مدل هستهای ژاپن به شکلی طراحی شده که این کشور سالهاست که تنها چند ماه تا ساخت سلاح هستهای فاصله دارد. هستهای شدن دولت توسعه نیافته کره شمالی باعث نشد که ژاپنیها از نقطه فرار (Breakout) ساخت سلاح عبور کنند ولی تصاعد تنش با کشوری مانند چین، ممکن است سرانجام تنها کشور قربانی سلاح هستهای را متقاعد کند که دستکم برای بازدارندگی به سمت سلاح هستهای واقعی حرکت کند. البته هنوز هیچ شواهدی در این خصوص وجود ندارد، ولی موضعگیری روز جمعه وزارت خارجه چین نشان میدهد که دلنگرانیها در این باره در حال جدی شدن است. هوا چونیانگ، سخنگوی وزارت خارجه چین روز جمعه گفته است: «چین نگرانیهایی عمیق درمورد انباشت پلوتونیم (دارای قابلیت ساخت) سلاح ژاپن دارد و مراتب اعتراض خود را اخیراً به ژاپنیها اعلام کرده است. » چین همچنین خواستار این شده که مقدار تقریبی پلوتونیم ژاپن شفافسازی شود. واکنش دولت چین به گزارشهایی است که میگویند از زمان نشست امنیت هستهای در واشنگتن در سال 2010، امریکا از دولت ژاپن خواسته تا درباره 331 کیلوگرم پلوتونیومی که به این کشور در دوره جنگ سرد داده، شفافسازی کند، ولی ژاپنیها هنوز در این خصوص اقدامی نکردهاند.
23 سال قبل کنت والتز بنیانگذار نوواقعگرایی پیشبینی کرده بود که شیب کشورهای دارنده سلاح هستهای به شکلی آهسته در آینده افزایش خواهد یافت و البته معتقد بود که افزایش این تسلیحات با ایجاد موازنه بازدارندگی، بیشتر به صلح و ثبات جهانی کمک میکند. والتز این اواخر (مرگ: مه 2013) در برخی مصاحبههایش (نقل به مضمون) گفته بود که در تاریخ هیچ سلاحی به اندازه سلاح هستهای به افزایش صلح کمک نکرده است. آیا ممکن نیست ژاپنیها در فضای رو به تنش شرق آسیا سرانجام متقاعد شود که سلاح هستهای امنیت بیشتری برای آنها میآورد؟