ترجمه: على قنادى
منبع:CfR.org
بیانیه اخیر شوراى امنیت و اصرار آن بر تعلیق غنى سازى، عزم ایران براى تداوم غنى سازى اورانیوم را نادیده گرفت.
روزنامه خلق پکن از مذاکرات پیچیده اى که بر سر تعیین الفاظ این بیانیه در داخل شوراى امنیت در گرفت، با تعبیر «پیروزى مصالحه» یاد کرد. منوچهر متکى وزیر امور خارجه ایران ارجاع مساله ایران به شوراى امنیت را رد کرد و گفت که اکنون روشن است که اعمال تحریم علیه ایران نتیجه بخش نیست. همان طور که مجله اکونومیست ذکر کرد، به سختى مى توان بیانیه غیرالزام آور شوراى امنیت را که از ایران مى خواهد ظرف ۳۰ روز غنى سازى را متوقف کند، نمایش قدرت جامعه بین المللى در مقابل ایران نامید. BBC نوشت که هر یک از اعضاى دایم شوراى امنیت ساز خود را نواختند و این موضوع مشکلات ایجاد یک رژیم تحریمى موفق علیه ایران را نیز به خوبى نشان داد. حال این سوال مهم مطرح است که اگر ایران به بیانیه شوراى امنیت توجهى نکند، چه خواهد شد؟
فلایت لورت، کسى که در دولت هاى قبلى امریکا مقام هاى مهمى داشته، معتقد است که تنها گزینه واقعى که اکنون پیش روى امریکا است، آغاز یک «گفت وگوى استراتژیک» با ایران است؛ موضوعى که از زمان سقوط طالبان در سال ،۲۰۰۱ تهران براى تامین امنیت خود، آن را دنبال کرده است. چارلز کوپچان و رى تاکى از کارشناسان شوراى روابط خارجى امریکا نیز با این دیدگاه موافقند.
این دو در مقاله اى در اینترنشنال هرالد تریبون نوشتند: تاکید بر تهدیدهاى توخالى براى مجبور کردن ایران به پذیرش درخواست ها، فقط نتیجه معکوس مى دهد.
به این ترتیب به نظر مى رسد هر قدر که گزینه هاى دیپلماتیک مساله هسته اى ایران محدودتر مى شود، دو خط فکرى مختلف نیز نظرات خود را بر سر نحوه تعامل با ایران از یکدیگر جدا مى کنند.
بازتاب یک نگرش در دیدگاه هاى هنرى سوکولسکى، کارشناس خلع سلاح موسسه فراآتلانتیک بروز یافته که معتقد است ایالات متحده و قدرت هاى مهم اروپایى باید خود را براى طرح ریزى دنیایى که ایران در آن یک قدرت هسته اى محسوب مى شود، آماده کنند. بارى پوزن از مرکز MIT درباره مطالعات بین المللى نیز با این دیدگاه موافق است.
دیدگاه دوم، تمایل بازهایى است که بازتاب آن در آخرین نسخه استراتژى امنیت ملى دولت امریکا قابل ملاحظه است. استراتژى امنیت ملى جدید بوش به صراحت اذعان مى کند: «احتمالا چالش هیچ کشورى در آینده براى ما بزرگتر از چالش ایران نخواهد بود.»
خط فکرى محافظه کارانى مانند چارلز کراوتهامر و روزنامه واشنگتن تایمز که درباره لزوم «اقدام نظامى علیه ایران» سخن مى گویند نیز از همین دیدگاه سرچشمه مى گیرد. اخیرا مجلاتى مانند نیوزویک، اشپیگل و تایمز لندن نیز همگى احتمال نوعى حمله به تاسیسات هسته اى ایران را مورد تحلیل قرار دادند.
با این حال، کارشناسان درباره موفقیت چنین اقدامى اختلاف نظر دارند. پاول روگر، کارشناس مسایل نظامى در انگلیس پیش بینى کرده که دست زدن به چنین اقدامى توسط امریکا یا اسراییل احتمالا صدمات جدى به برنامه هاى هسته اى ایران وارد مى کند، ولى احتمال آن در کوتاه مدت منتفى است. او معتقد است که براى جلوگیرى از تلاش ایران براى ساخت سلاح، حملات پى درپى سازماندهى شده علیه آن الزامى است. با این حال، بسیارى از کارشناسان گزینه حمله نظامى را بیشتر حرکتى براى چانه زنى مى دانند تا یک تهدید واقعى، ولى به هر حال برخى ها در داخل خاورمیانه چنین تهدیدى را جدى مى گیرند. هفته نامه الاهرام که تحت کنترل دولت مصر قرار دارد، هفته پیش تحلیلى درباره سناریوهاى نظامى احتمالى علیه ایران منتشر کرد. مقام هاى اسراییلى و ایرانى نیز به تازگى خط و نشان هایى براى یکدیگر کشیده اند، به طورى که یک مقام ایرانى اخیرا هشدار داد که در صورت هرگونه حمله نظامى، ایران تاسیسات نظامى دیمونا در اسراییل را هدف قرار خواهد داد. چه این تهدیدها را جدى بگیریم و چه آن ها را بلوف بدانیم واقعیت آن است که شکست دیپلماسى، فضاى جدیدى براى خودنمایى گزینه نظامى فراهم خواهد کرد.